سلام من یک پسر17 ساله هستم که یک خواهر 22 ساله خوشکل دارم به نام نشاط . که سفیده مثل برف قد بلندو موهای بلند لخت و بور داره وهمیشه لباسهای ناجور جلوی من میپوشه مثلا همیشه یک پیرهن کوتاه ویقه باز که همشه بند سوتین مشکیش معلوم و یک دامن کوتاه حریر مشکی میپوشه که هم نافش معلومه وهم سینه های سفید و بلوریش وهم شورت خوش رنگش از پشت پیداس. من عاشق خواهرم نشاط هستم . هر شب روبان موهاش رو میگیرم تو بقلم و باهاش حال میکنم . عاشق مقنعه کرپ و صورمه ایش و چادر حریر رنگیش و دامنهای کوتاهش و شال مشکی نخیش که نخهای آویزون داره که وقتی سرش میکنه از پشت برجستگی دم اسبیش معلوم میشه هستم .همیشه وقتی نشاط نیستش میرم سراغ کمد لباساش و با لباساش حال میکنم اون کرستاشو و اون شرتاشو و روسری و شالهاشو و بلوزاشو میگیرم تو بقلم و باهاشون حال میکنم.من و نشاط شبیه هم هستیم یک بار نشاط نبودش و من رفتم سراغ کمد لباساش اول آرایش کردم سفید وخوشکل شدم موهام رو هم مش اسپریی زدم بعد شروع کردم ب خط چشم و روژ کشیدن بعدش سوتین و شورت توری مشکیش رو پوشیدم وبعد مانتوی آبی و کوتاهش و شال نرم ونخی بنفشش رو سرم کردم و آماده شدم تا پسر خالم بیاد آخه همه رفته بودن مسافرت، فقط من و نشاط جونم بودیم اون هم اون روز رفته بود پیش دوستش من مطمئن بودم که نمیاد. زنگ زدم به پسر خالم اون هم اومد وقتی منو اون طور دید اول یک لحظه فکر کرد من نشاطم من زود شروع کردم به لیسیدن کیرش از پشت شلوار و بعدش زیپ شلوارشو باز کردم وکیر کلفتش رو تا ته خوردم. اون منو ول کرد و رفت سراغ کمد لباسای خواهرم نشاط کیر کلفتش رو اول کرد تو پایان شورتهای خواهرم نشاط یکدفعه گفت اون شال قرمز حریری که نشاط سرش میکنه کو منم گشتم و براش پیداش کردم و با ولع خواصی باهاش جق میزد بعدش اومد سراغ من وکیر کلفتشو که بهش عادت کر ده بودم رو کرد تو کنم وهمش می گفت نشاط جونم کجایی که کیرم رو بزارم لای کونت ، بدلت رو دارم میکنم که یکدفعه دیدم در اتاق باز شد نشاط رو دیدم که با ناباوری به ما نگاه میکنه که توی اتاقش برادرش رو دارن میکنن و همه شورتهاش هم رو کف اتاق پهن شدن.پسر خالم اول ترسید من که شالش ومانتوش تنم بود فقط گفت بهزاذ این چه کاریه که دیدم پسر خاله تازه نفسم که میدونست کسی نیست که به دادمون برسه از روی من بلند شد و به زور نشاط جون رو گرفت و زورکی لباساشو در اورد.اول مقنعش رو به زور کند و کش موهاش رو باز کرد و موهای بلندش پخش شدن دور گردنش وخوابوندش رو زمین کنار من ودکمه های مانتوش رو باز کرد و تاپ صورتیش معلوم شد تاپش رو هم کندشروع کرد به خوردن سینه های خواهرم . من داشتم لذت میبردم از اینکه یه کیر کلفت خواهرم رو می خواد به زور بکنه وساکت بودم نشاط اولش جیغ میزد طول نکشید که آروم شد ومیگفت بهزاد، جان مامانی فقط بهش بگو پردم رو پاره نکنه آبرو میره. پسر خالم که دیگه پایان لباسای نشاط رو در اورده بود گفت نشاط خانوم من برادرت رو از کون کردم تو رو هم از کون میکنم. نیم ساعت نشاط جونم رو از کون کرد من هم به پسر خالمون که یه زمانی نشاط خانوم ازش حجاب میگرفت و ازش چادر رنگی نازک میزد و حالا دیگه شده بود کنندش کننده خواهر جونم نگاه میکردم و لذت میبردم و با لباساش حال میکردم که دیدم سرعتش رو تندتر کرد و آبش رو تا بیخ تو کون خواهرم نشاط ریخت من و نشاط هنوز حشری بودیم پسر خالم زود بلند شد وگفت خواهر جنده لاشی بیا کیرم رو پاک کن من هم شال خواهرم رو که سرم بود رو از سرم کندم و کیرش رو که هنوز کلفت بود گرفتم خوب پاک کردم و بوسیدم.اون زود رفت وخواهرم که یک کیر کلفت میخواست رو با انگشت ارضا کردم چون کیر من خیلی کوچیکه و نمی تونستم بکنمش وقتی ارضا شدیم تو بقل هم خوابیدیم.من دیگه بعد از اون ماجرا همیشه با لباساش جلوی خودش حال میکنم. دیگه از اون موقع خواهرم فهمید که من حس دخترانه دارم هر وقت میخواد خرید زنانه بکنه من و هم با خودش میبره و برام شالهای رنگی و مقنعه و مانتو و چادر رنگی میخره وقتنی توی خونه تنها هستیم منو آرایش میکنه ولباس های زنانه تنم میکنه و با هم میریم بیرون حتی اسمم رو گذاشته حوری و برام با این اسم ایمیل درست کر ده هیچ کس تشخیص نمیده که من پسرم.من عاشق خواهرم هستم وقتی با هم تنهاییم من صورت اون رو بند میندازم و موهای بلندش رو شونه میکنم و حتی شورتهاش رو و لباساشو وقتی خونه نیست من میشورم خیلی دوسش دارم دنبال یه کیر کلفت براش هستم روم نمیشه به کسی بگم. پسر خالم هم برگشته شهرشون.نوشته بهزاد
0 views
Date: November 25, 2018