کوس های سفید مثله برف لز میکنن
قضیه بر میگرده به دوران دوم ابتداییم یه دوست داشتم به اسم فرهاد تپل و هیکلی اون پنجم بود با هم خیلی اوکی بودیم من وضع مالی خوبی نداشتم و پول تو جیبیم خیلی کم بود ولی اون پول تو جیبیش خوب بود همین باعث شد من بشم رفیق صمیمیش بعد 5ماه گذشتن از مدرسه من هی میرفتم خونشون با هم پی اس بازی میکردیم یه بار که داشتم بازی میکردیم گفت دراز بکش منم کاملا بش اعتماد داشتم و اصلا تو اون سن فکر میکردم دخترام مثل ما کیر دارن چون به فرهاد اعتماد کامل داشتم گفتم باشه و دراز کشیدم گفت برگرد بدون توجه به هیچ چیزی برگشتم یه بالشت گزاشت زیرم که کونمو قمبل کنه بعد از قمبل شدن کونم دیدم گفت شلوارمو کشید پایین یه لحظه ترسیدم گفتم داری چیکار میکنی دیدم یه چک خابوند زیر گوشم رفت درو قفل کرد گفت تا نزاری بکنمت ولت نمیکنم منم نیدونستم منظورش چیه فقط بغضم گرفته بود گفتم میخوای چیکار کنی دیگه کاملا مثل یه آدم بی حس افتادم زمین اونم غرق تو شهوت افتاد روم رفت کرم اورد شروع کرد سولاخمو باز کردن بعد نیمساعت درد خیییییییییلی شدیدیو پشتم احساس کردم یه دفعه ای از جام پریدم ولی اومد دوباره یه فس دیگه کتکم زد گفت اگه نزاری به همه بچه ها تو مدرسه و محل میگم و آبروتو میبرم منم دوباره ترسیدم و برگشتم این بار یه دفعه ای کیرشو کرد تمو به طوری که نفسم داشت بند میومد بعد شروع کرد به تلمبه زدن کم کم حس درده خودشو داده بود به حس لذت دیگه داشتم حال میکردم خودم دسته پلیستیشنو گرفتم دستم و تو همون حالت شروع کردم بازی کردن و اونم بعد 15دیقه تلمبه زدن فک کنم ارضا شد البته آبکیر نداشت که بریزه توم بعد از اون قضیه من تا دو سال به فرهاد میدادم دیگه این سال آخر خودم میرفتم التماسش میکردم که کیرشو بده براش بخورم تا این که ما از اون محل رفتیم الانم با خیلیا رابطه دارم و تمام این لذت هارو مدیون فرهادم مرسی فرهاد جان