سلام من علی هستم 17 سالمه سال آخر رشته کامپیوتر هستم یه روز سر کلاس نشته بودیم و مدیر هنرستان امد و به ما گفت که فردا معلم ندارید ولی اجبارن باید بیایید و درس عربی کس کش را پایان کنید.درس عربی کس کش ما یه هفته در میان بود که بخاطر تعطیلی یکی از روزهاش عقب افتاده بودیم.خلاصه روز بعد شد همگی اومدند سر کلاس و درس عربی کس کش طی دو زنگ پایان شد و باید دو زنگ دیگش هم سر کلاس میماندیم که خبر رفتن مدریر مدرسه رسید و طی 10دقیقه پایان بچه ها از کلاس فرار کردن و من ماندم و 3نفر دیگه که یکی از دوستان به اسم میلاد اومد و ی سی دی سوپر واسه ما گذاشت البته نوبتی سر کلاس نگهبانی می دادیم که کسی نیاد.من که میلاد دوست صمیمی بود رفتم پیشش و با ی اشاره به یکی دیگه از دوستانمان کردم و داشت زیر شلواری جق میزد وقتی فهمید که داریم نگاش میکنیم یه لبخندی زد و خودشو جمع کرد بعد 5دقیقه نگاه کردن یکی از بچه که نگهبان بود به سرعت اومد و گفت جمع کنید صاحبش اومد ما هم عجله ای جمع کردیم و اروم نشتیم بعد از چند دقیقه مدیر اومد و خیلی عصبانی شد از دست اونایی که فرار کرده بودن و اسم همگی را یادداشت کرد و به خونشون زنگ زد.سپس ما رو هم فرستاد که بریم خونه و ما خیلی خوشحال بودیم که فرار نکردیم .خلاصه گذشت و من به خونه رسیدم و دیدم کسی خونه نیست به پدرم زنگیدم گفت ما اخر شب میایم سر باغیم. من که کاملا حشری بودم به میلاد زنگ زدم و گفتم سی دی رو بیار و بپر خونه ما.گذشت و میلاد رسید و ی فکری با سرمون زد که مهران دوستمون همونی که سر کلاس داشت جق میزد رو بیاریم و با زبون بازی بکنیمیش .شمارشو به زور از این واون گیر اوردیم و مهران گفت باشه میام ولی یه سی دی دیگه بگیرید که حالش بیشتر باشه ما هم الکی کفتیم باشه فعلا بیا ببینیم میتونیم یه دختری تور کنیم بیاریم اینو شنید دیگه حول شد و گفت حتما میام.من و میلاد داشتیم فیلمو نگاه میکردیم و نقشه میچیدیم که زنگ در با صدا دراومد و دیدیم مهرانه.اومد ونشتیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که دیدم مهران شلوارشو دراورده و داره جق میزنه بهش گفتم چرا الان گفت کار دارم باید برم بعد میام پیشتون .مهران ابشو اورد و رفت من و میلاد گیج شده بودیم و اعصابمون هم خیلی کیری شده بود از این نکردیمیش.غروب شد و ما منتظر مونده بودیم که زنگ زد و گفت علی نمیتونم بیام دخترو بزار واسه ی وقت دیگه.ما هم داشتیم اتیش میگرفتیم که میلاد گفت به درک نمیاد خودمون که هستیم ی نگاهی بهش بهش کردمو گفتم پدر بی خیال پدر گفت نه بی خیال نمیشم هیچکی که نمیفهمه منم که هر دومون که کف یه کون بودیم قبول کردمو و گفت بیا دیگه رفتم جلو و دستشو گذاشت رو کیرم و منم همین کارو کردم که دیدم دستشو برد روی کونم و داشت میمالید گفتم میلاد اونجا نه گفت علی همه جا اره.میلاد منو خوابوند و داشت لبمو میمکید که کمربندمو باز کردو یکم کرمو مالوند و فت لخت شو منم که کاملا خومو لخت کردم و اون هم همینطور و یکم دیگه همدیگرو مالوندیم و گفت بیا کیرمو بخور منم رفتم براش ساک زدم و خیلی بهش حال دادم .کیر میلاد خیلی بزرگ بود نسبت به کیر من.بلند شد و فت یرگرد منم برگشتم و دیدم داره سوراخ کرنمو میلیسه من که باور نمیکردم کارمون به اینجاها بکشه خلاصه یکم دیگه خورد و دیدم داره انگشتشو میکنه تو کونم کونم داشت میسوخت خیلی درد داشت گفتم میلاد درد داره گفت منم اینجوری میشم نترس گفت حالا تو بیا این کارو بکن میلاد برگشت و اینقد مو ذاشت که سوراخش معلوم نبود گفتم میلاد میخوام ابمو بیارم گفت ولی من هنوز نمیخام منم یکم تف مالوندم و به میالد گوش ندادم کیرمو لای پاش گذاشتم و بعو دو سه دقیقه ای ابم اومد و همشو ریختم رو کونش من بیحال شده بودم که دیدم میلاد ابمو با دست جمع کرد و گفت برگرد منم برگشتم و دیدم همشو زد به کونم وبا اون کیر گندش داشت به سوراخم میتابید یکم عقب جلو کرد دید نمیره یکم تف به کیرش انداخت و اورد دم سوراخ کونم و با زور داشت کیرشو هول میداد خیلی درد داشتم حس میکردم که داره کونم منفجر میشه که سر کیرش رفت تو کونم دیگه داشتم از درد میموردم که دراور و گفت علی جان دیگه باکره نیستی گفتم چطور گفت ازت خون اوردم کونمو نگاه کردم دیدم داره خون میاد و بازم دلم میخواست که کیرشو تو کونم کنم میلاد اصلا گوش نداد از بس که حشری و سر کیرشو دوباره کرد تو کونم و گفت خودتو شل کن خودکو شل کردم و با یه فشار پایان کیرشو کرد تو کونم خیلی درد داشت ولی دو سه دقیقه ای همان توری کیرشو نگه داشت و دردم کمتر شد و شروع کرد یه تلمبه زدن یکم حس درد میکردم ولی حال میداد میلاد کیرمو گرفت و برام جق میزد که خیلی من داشتم حال میکردم.بعد از 5دقیقه من ابم دوباره هومد و میلاد هی داشت تلمبه میزد که حس کردم کونم جوش اومده چه دیدم اقا میلاد ابشو ریخته تو کونم من نمیدونستم چی کار کنم فقط رفتم دستشویی و کونمو شستم اب میلاد با خون کون من قاطی شده بود.خلاصه گذشت و میلاد ازم معذرت خواهی کرد و تا اخر شب پیشم بود ولی از اون موقع به بعد هفته چند بار منو میکنه نوشته علی
0 views
Date: November 25, 2018