سلام به بچه های شهوانی.خاطره من زیاد سکسی نیست فقط برای این نوشتم که از حال و هوای این داستانای دروغ بیرون بیایدمیخوام خاطره چند سال پیشمو تعریف کنم.10-11 سالم بود. خونمون توی یک مجتمع بود که حدود 20-30تا اپارتمان داشت.هر اپارتمان هم 16تا واحد داشت.اون موقع کل تفریح ما فوتبال بود و کارت بازی(همون کارت بازی که باید بزنی روی کارتا برگرده)بچه های همسن و سال من کلا 10نفر میشدن.من اونموقع فقط چند تا عکس سکسی توی گوشی برادرم دیده بودم.ولی خوب میدونین که صحبت از سکس و اینجور چیزا همیشه یکی از بحث های داغ بین پسرا هست و من هم جدا از ای مسئله نبودم و توی بحث های سکسی-فرهنگی شرکت میکردم و هربار چیزهای بیشتری یاد گرفتم.همه رفیقا با هم جور بودیم.درسته از سکس صحبت میکردم ولی حتی همدیگرو انگول هم نکرده بودیم.(البته من تا اون موقع چیزی از انگول نمیدونستم و اینو در مقطع راهنمایی یاد گرفتم)یکروز که کنار یکی از اپارتمانا نشسته بودیم داشتیم کارت بازی میکردیم یکی از بچه ها گفت این وحید که خونش فلان واحد هستش کونیه ها همه اول تعجب کردیم که چرا یکدفعه اینو گفت و بعدش خندیدیم چون فکر میکردیم که داره دروغ میگه.اونم دید کسی حرفشو باور نمیکنه دیگه چیزی نگفت.نیم ساعتی بازی کردیم.بعدش منو یکی از دوستام به اسمه رضا با همون کسی که گفت این وحیده کونیه راه افتادیم بریم خونه. تو راه ازش پرسیدم از کجا میدونی که این وحید کوندس؟(راستی بگم وحید یکم چاق بود و طبیعتا کونش هم یکم گنده بود)و اونم گفت که من خودم دیروز که رفتم خونشون بهم کون داد.رضا گفت که بیا بریم ما هم بکنیم.من دوست نداشتم ولی خب راضی شدم.همون موقع برگشتیم رفتیم در خونشون بهش گفتیم که ما فردا میایم خونتون که بشنیم فوتبال بزنیم.(کامپیوتری)گفت باشهفردا صبحش ما رفتیم در خونشون با شلوارک بودرفتیم تو خونشون کسی نبود خودش تنها بود.همون دم در روی جا کفشی یک بسته کارت بود که همون اول که داشتیم میرفتیم تو ورش داشتم گذاشتم تو جیبم.نشستیم به بازی کردن. یک دسته بیشتر نداشت.اول رضا رفت پایه کامپیوتر به بازی کردن.منم سریع شلوارم تا زیر خایه کشیدم پایین.شلوارک اونم با شرتش کشیدم پایین کیرمو گذاشتم در کونش بدون اینکه زور بخوام بزنم کردم تو بس که گشاد بود. خلاصه دو سه تا تلمبه زدم اب که چه عرض کنم 4-5 قطره از سر کیرم لیز خورد اومد پایین با دستمال پاک کردم شلوارمو کشیدم بالا رفتم نشستم پایه کامپیوتر به بازی کردن.رضا هم پاشد رفت کارشو کرد ولی ماله اون یکم بیشتر طول کشید چون رضا 2-3 سال از من بزرگتر بود.بعدش هم پاشدیم اومدیم بیرون.3 ماه بعدش هم وحید خونشون رو عوض کردن.ولی تو این سه ماه نشد اینو بکنیم+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++یک جاهایی از این خاطره یادم نمیومد ولی از خودم ساختم و بهم وصل کردم.امیدوارم خوشتون اومده باشهنوشته شوشول
0 views
Date: November 25, 2018