کون ترانه

0 views
0%

سلام . من پارسا 21 سالمه و این داستان اولین سکس من و مسلما بهترینش محسوب میشه .ترانه (دختر خالم) یه دختر 18ساله واقعا زیبا با قد متوسط و اندام زیباست که هر پسری آرزوی همخوابی با اونو داره .من واسه کردنش خیلی زحمت کشیدم داستان از اینجا شروع میشه که ترانه منو با یکی از دوست دخترم تو خیابون میبینه و همونطو که میدونید دخترا خیلی کنجکاوند ترانه هم همینطور تا همدیگرو میدیدیم به یه نحوی بحث رو به رابطه های من میکشوند مثلا میپرسید چند تا دوست دختر دارم و اسماشون چیه و…. منم واسه این که کم نیارم آمار الکی میدادم تا ی روز که دوباره همدیگرو خونه ما ملاقات کردیم بسرم زد که ی جوری بحثو به سکس بکشونم تا سلام و احوالپرسیشو کرد پرسیداز دوست دخترات چه خبر؟الکی خودمو به عصبانیت زدمو گفتم میشه دربارش صحبت نکنی؟ پرسید چرا ؟ گفتم هیچی بیخیال و رفتم تو اتاقم اومد تواتاق جفتم رو تخت نشست و گفت اگه کسی و برای درد و دل میخوای من هستم گفتمش اخه موضوع خیلی شخصیه اونم گفت به من اعتماد نداری؟تااینو گفت دلمو زدم به دریا و گفتم به لیلا(دوست دخترم)پیشنهاد سکس دادم اونم رد کرده .تا اینو گفتم از خجالت سرخ شد گفتم نباید میگفتم تو جنبشو نداری گفت نبخدا فقط انتظار این حرفو نداشتم خوب ادامه بده .گفتم هیچی دیگه باهاش بهم زدم گفت فقط واسه این که باهات سکس نکرد باهاش تموم کردی گفتم اخه منم نیاز دارم گفت خوب نیازتو با یکی دیگه رفع کن گفتم مثلا کی گفت مند چه میدونم با خالم اینو که گفت زدیم زیر خنده و من خودمو بهش نزدیکتر کردم و دستم انداختم دور گردنش به شوخی گفت زود پسر خاله شدیاااااا حشریتو از تو چشمای هردومون میشد خوند تا کار داشت به جاهای باریک میکشید مادرم در اتاقو باز کرد و گفت که بریم شام بخوریم سر سفره ی لقمه هم نخوردم همش تو فکر ی راه بودم که شب چطوری سیخو بزنم .از سفره که بلند شدیم من تو حال پدرم اینا تو اتاق خواب و ترانه هم تو اتاق خواب من خوابیده بود داشتم ماهواره نگاه میکردم ترانه اومد بره اب بخوره که بهم گفتتو هنوز بیداری گفتم اره خوابم نماد گفت حوصله داری بحثمونو ادامه بدیم گفتم خیلی معمولی گفتم اره( البته تو کنم عروسی بود) رفتیم تو اتاق خلاصش کنم نیمه دراز جفت هم بودیم بهش گفتم میتونم ی سوال شخصی بپرسم گفت باشه دل ب دریا زدمو پرسیدم تا حالا سکس داشتی ؟گفت برو پدر دیوونه مگه خرابم. گفتم واقعا یعنی نیازی حس نکردی اونم بی خجالت گفت همه نیاز دارن ولی موقعییت فرق میکنه گفتم الان موقعییتش هست با من سکس کنی؟ تا گفتم بلند شد که بره گفتمش تو ام ردم میکنی گفت تو الان حشری هستی نمیفهمی چی داری میگی گفتم چرا خوب هم میفهمم من بهت اعتماد کردم ولی تو نمیکنی گفت بحث اعتماد نیست من تا حالا از این کارا نکردم گفتم امتحان کن ضرر ک نداره گفت اصلا دستشو گرفتم نشوندمش رو پام دیگه هیچی نگفت اروم خودمو میمالوندم به پشتش بخاطر شلوار نازکی که پوشیده بود خیلی راحت کونشو حس میکردم اروم اوردمش روی تختو بدون مقدمه شلوارشو و شرتشو در اوردمو دو سه بار از ته دلم انگشتش کردم و با سوراخ کونش ور میرفتم لمبر های کو به قدری داغ بود که گرماش قابل لمس بود سوراخ کونش که از پر قو سفید تر بود مثل نبض داشت میزد حقا که زندگی لای پاهاش در جریان بود دستم به صورت افقی لای کسش بردم میمالوندمش خیس خیس بود دیگه نا نداشت صحبت کنه اروم گفتتو لباستو در نماری در عرض چند ثانیه لخت شدمو کیرمو وست قمبل هاش گذشتم کیرمم نامردی نکرد سریعا خودشو به سوراخ ورودی رسوند .به راحتی میشدانبساط انقباض سوراخ کونشو حس کرد سر کیرم که شعله ور شده بود رو به سوراخ کون سپیدش که میمالودم زمان از حرکت مییستاد و دود از کنده بلند میشد .با صدای حشریت گفتم ترررانه میشه از کون بکنمت؟؟؟ی دفعه بلند شد و گفت نه تا همینجا هم زیادی پیش رفتیم دیگه بسه ممکنه بابات اینا بیدار شن گفتم تو که امشب بهترین کارو در حقم انجام دادی بیا و کاملش کن دوباره حشر چشاشو پر کرد و گفت آخه شنیدم خیلی درد داره گفتم شنیدن کی بود مانند اگه درد داشت ادامه نده دوباره برگشت تو تخت و بپشت خوابوندمشو لای پاشو باز کردمو کرمو از کشو در اوردم بسوراخ کونشو انگتم کرم مالوندمو اروم اروم انگشت پترس رو در سوراخ فرو کردم کم کم تا انتها فرو رفت انگار انگشتم وارد ی جهان دیگه شده بود که هوای بیرون اومدن نداشت کیرمم که داشت از فشار زیاد تختو سوراخ میکرد انگشتمو در اوردمو سر کیرم رو پر از کرم کردم و مالوندم ی بالشت گذاشتم زیر دلشو ی تف به درب ورودی کردم اولش اروم کیرمو به دور سوراخ مالوندمو بعد ی کمشو تو کردم که ترانه در حال چنگ زدن تخت بود و التماس کردن به من ولی از اونجا که من کیرم از پل گذشته بود اعتنایی نکردم بعد از ی دقیقه بیحرکت بودن کیرم جای خودشو باز کرده بود و دیگه خبری از غر غر های ترانه نبود حالا دیگه وقت پمپاژ بود به قدری تند تند کیرمو بیرون داخل میکردم که صدای شالاپ شولوپ فضای اتاقو پر کرده بود اخ و اوخ های اروم و با دلهره ترانه دلیل بر ان شد که من شریان مایه حیاتو درون کون جر خوردش حس کنم (دوستان در پایان مدت سکس پیرنشو در نیاوردم چون من علاقه ای به سینه دختر ندارم که بعدا خودشم از این موضوع که چرا اون شب سینشو نخوردم شکایت داشت )با نظراتون امیدوارم کنید به ادامه کار پارساااااانوشته arsa sex

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *