سلام.من سینا هستم.20سالمه.نمیخوام زیاد مقدمه جینی کنم.من واسه کار آموزی باید میرفتم اداره پست.این خاطره واسه پارساله.اعصابم خورم بود که افتاده بودم اونجا.گفتم از فردا باید با یه سری کسخل سروکله بزنیم.فرداش رفتم اون قسمتی که باید اونجا مشغول میشدمو خودمو به مسئولش معرفی کردم.گفت باید با یه خانومی که اونم کارآموزه کار کنی.رفتم پیش دختره.وای عجب دافی ببود.خیلی ناز بود.اولا زیاد با هم رابطه ای نداشتیم.یکم که گذشت دیدم داره ابراز تمایل میکنه که با من بلاسه.چند هفته ای گذشت.با هم خیلی صمیمی شده بودیم.همدیگرو لمسم میکردیم.اسمش ساناز بود.حس کردم خیلی به کونم نظر داره.پیش خودم گفتم بجای اینکه به کیرم نگاه کنه کلید کرده رو کونم.یبار حس کردم داره با کونم بازی میکنه.به رو خودم نیوردم.یه تکونی به خوذم دادم اونم سریع دستشو کشید.متوجه برجستگی رو شلوارش شدم.بیخال بودم تا اینکه کارآموزی تموم شد ولی رابطه ما همچنان برقرار بود.بیشتر وقتا با هم بودیم.یه روز تو اس ام اس بهم گفت سینا میخوام یه واقعیتیو بهت بگم.گفتم چی؟ گفت من دو جنسه ام.میخوای با من باشی یا نه.شوکه شدم.اصلا انتظار نداشتم.گفتم آره این چه حرفیه.مهم نیست.من خودتو میخوام.گفت مرسی عزیزم.یه چی ازت بخوام نه نمیگی؟گفتم چی؟گفت من کونتو میخوام.کونت خیلی نازه.منم که از خدام بود گفتم آره حتما.ولی شک کرده بودک اونروز که با کونم بازی میکردی.گفت پس چرا نگفتی؟گفتم آخه نمیدونستم که دو جنسهای.گفت خیلی خب.فردا خونمون خالیهومیتونی بیای کونتو جر بدم.منم قبول کردم.خیلی هیجان داشتم که ساناز رو تو یه شکل جدید ببینم.رفتم درو باز کرد.دیدم کسی نیست.گفتم نکنه باباش خونه باشه که یدفه یاناز از پشت کونمو گرفت.زهلم ترکید.گفتم بذلز بیام تو بهد بپر رومگفت خب حالا.یه لب مشتی از هم گرفتیم.گفت برو تو اتاق تا بیام.من کونم خیلی بزرگه نه اینکه چاق باشم.اصلا چاق نیستم.ولی خیلیا دنبالمن.اومد تو گفت چشاتو ببند.وقتی چشامو وا کردم کپ کردم.وای خدا.یعنی این سانازه.باورم نمیشد.عجب کیری داشت.گفت چت شد؟گفتم انتظار نداشتم همچین کیر کلفتی داشته باشیگفت حالا کجاشود یدی هنوز کامل سیخ نشدهگفتم ساناز یعنی این چند سانته؟گفت نمیدونم.خودت سانت کن.متر لورد.وای 22سانت.باور نکردنی بود.گفت سینا دیگه تحمل ندارم.بزار دهنت.کیرشو کرد تو دهنم.سرشو میک میزدم.موهام تو دستاش بود.کیرشو فشار میداد تو دهنم.هر دفه که فشار می داد تا حلقم میرفت.داشتم خفه میشدم.نیم ساعت واسش ساک زدم از کیرش تف میچکید.یکم کونمو لیس زدوکونم بازه باز شده بود.گفت سینا عجب کون نازی داری.این کون فقط مال خودمه.خوابوند منو رو تخت.کیرشو میمالوند به سوراخم.فشار میداد بره تو.انفد کلفت بود نمیرفت.یدفه با یه فشار محکم همه کیرش رفت تو کونم.یه جیغ بلند کشیدم.گفت چه خبرته؟ابلان همه میفهمن.گفتم خیلی کیرت کوچیکه اینجوریم میدی تو؟ساتاز چسبوند خودشو به من.گوشمو گاز میگرفت.گرمیه بدنشو حس می کردم.تا آخرین نقطه کیرش تو کونم بود.کونم داشت به شدت میسوخت.ساناز داشت محکم تلمبه میزد.داد میزدم.خیلی درد داشت.گفتم ساناز بسه تو رو خدا.جرم دادی.گفت هنوز مونده.با شدت بیشتری تلمبه میزد.خدا خدا میکردم زودتر آبش بیاد.پاهامو داد بالا.گفت سینا رونات خیلی بزرگ ه.دوباره کیرشو تات ته کرد تو.از شدت درد بغضم گرفته بود.گفت آبم داره میاد.کیرشو گذاشت تو دهنم.آبش با شدت پاشید تو دهنم.تمومی نداشت.دهنم پر آب کیر بود.مجبور شدم همرو بخورم.مزش بد نبود.یه نگا به کونم انداختم.یه جورایی انگار پاره شده بود.خوابید روم.لب میگرفت ازم.لباسامو پوشیدم سریع .میترسیدم خانوادش سسر برسن.از اون موقع تا حالا هر روز میکنتم.من دفه اوله داستان مینویسم.اگه بد نوشتم شرمنده.از اونموقع با دوستای سانازم که دوجنسه بودن سکس گروهی دارم. نوشته سینا
0 views
Date: November 25, 2018