سلاماسم من امین 19 سالمه میخوام براتون داستان خودمو تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد . حدود 2 سال پیش وقتی 17 سالم بود همش با پسر عموی خودم محمد میگشتیم محمد از من 1 سال بزرگتره خیلی خوشگل نیس هیکلشم معمولیه تابستونا که همش خونه ی اونا میمونم یه روز که منو محمد خونه اونا تنها بودیم داشتیم تو حیاط قلیون میکشیدیم که صحبت از کیر و کون و اینجور چیزا شد بعد دیدم کیر محمد بزرگ شده همش دستش رو کیرشه گفتم جته پسر حشری شدی گفت اره خیلی حتی اگه تو بدی بدون معطلی میکنمت (البته با وخی)منم گفتم برو جق بزن از این حالت بیای بیرون گفت میشه تو برام بزنی یکم حال کنم منم بهت حال میدم قبول کردم رفتیم توی خونه یه فیلم سوپر گذاشت کیرشو دراورد و کرمو داد دستم دراز کشید گفت شروع کن یکم به کیرش کرم زدم کیرشو گرفتم تو دستم سخت بالا پایین میشد تف کردم تو دستم کیرشو گرفتم یکم که براش جق زدم صداش در اومد من کنارش نشسته بودم براش جق میزدم اونم به کونم دست میزد ابش نمیومد گفت نمیشه بس کن پا شدم برم دستامو بشورم گفت امین بیا کارت دارم گفتم بذار برم دستامو بشورم بیام نذاشت گفت الاوبلا باید بیای رفتم پیشش گفت امین بذار لاپایی باهات حال کنم دارم میمیرم قبول نمیکردم اخه تا اونموقع اینکارو نکرده بودم ولی محمد لتماس میکرد دیگه داشت عصبانی میشد که گفتم شرط داره گفت هرچی باشه قبوله زود باش گفتم باید یه جنده لاشی به حساب تو بکنم اونم قبول کرد اومد پشت سرم ایستاد شلوارمو در اورد گردنمو بوس میکرد گاز میگرفت به روی شکم خوابیدم کرم توی دستمو مالیدم لای پام اومد روم خوابید یه 10 دقیقه لاپایی باهام حال کرد پا شد گفت امین به خدا انصاف نیس کونت زیرم باشه نکنم تازه شرط توام خیلی برام گرون تموم میشه حداقل بذار تو کونت بذارم.دروغ چرا وقتی کیرش لای پاهام بود و تخماش بهم میخورد حسابی حال میکردمو لذتمیبردم کم ناز کردم ولی راضی شدم.خیلی حشری بودم انگار دختری بودم که تشنه ی کیر شده نمیدونم چرا یهو بهش گفتم بخواب یه حال حسابی بهت بدم به پشت خوابید با کیرش بازی میکرد خودم کاملا لخت شدم اونم لباساشو در اورد از کرم به سوراخ کونم زدم کمی تف زدم با انگشت کونمو اماده ی کیرش کردم رفتم روش و و کیرش نشستم اروم اروم کیرشو تا ته کردم تو کونم محمد داشت از حال میرفت منم حسابی حشری شده بودم خودمو بالا پایین میکردم خم میشدم ازش لب میگرفتم اونم با سیلی کونمو سرخ سرخ کرده بود چند دقیقه بعد با صدای بلند گفت داره ابم میاد خودمو چسبیدم بهش همهی ابشو تو کونم خالی کرد همونجوری نیم ساعت خوابیدیم بعد خانم داییم زنگ زد گفت ما شبو نمیایم دقیقا یادم نمیاد کجا رفته بودن منو محمد تا صبح از تخت بلند نشدیم همش با هم ور میرفتیم با هم تا صبح لختلخت خوابیدیم محمد منو از پشت بغل میکرد کیرشو میزاشتم لای پاهام حشری میشد پا میشد منو میکرد اون روز 3 بار کونمو کرد یه بارم ابشو تو دهنم خالی کرد فردا صبحم گفت پاشو بریم واسه تو جنده لاشی بیاریم منم گفتم من جنده لاشی نمیخوام دوس دارم فقط با تو باشم الانم هر بار که همدیگرو میبینم به جای روبوسی از همدیگه لب میگیریم طوری شده که خونه اجاره کردیم و محمد هر روز منو میکنه منم بهش حال میدم و اونم منو خانومم صدا میکنه نظر یادتون نره
0 views
Date: November 25, 2018