من پرنیانم 18سالمه حدود یک ونیم پیش بود ک یه شب با مادرم بحثم شد ناراحت بودم….به دوستم اس گفتم میخام بیام پیشت اونم گفت بی افمو میفرستم دنبالت ک بیارتت اینجا….سریع ارایش کردم لباس پوشیدم……اینم بگم یک ساعت قبلش حمام بودم و حسابی ترگل ورگل شده بود..من قدم 168 ووزنم 56 سینه های گنده و باسن پهن و خیلیییییییی سفید چشمام ابیه……..اون شب یه سوتین و مایو زرشکی پوشیدم وشلوار جین سرمه ای تنگ و تاپ سفید و یه مانتو مشکی چسبون و شال قرمز…..ساعت 3 شب بود و همه خاب بودن…. رفتم دیدم یه پسر خیلی خوشگل و جذاب دم دره….باموتور.سوار موتور شدم….گوشیم یهوشارژش رفت خاموش شد….توراه ازم پرسید اسمت چیه چندسالته واینا و دستش رو گذاشته بود رو زانوم….بعد ک رسیدیم اونجا داد زدم پروانه پروانههههههههه ولی کسی جواب نداد…. ازش پرسیدم پروانه کجاس؟گفت خونشون…دیگه فهمیدم قضیه چیه شروع کردم به التماس.گفت نترس کاریت ندارم برو تواتاق صبح پروانه میاد اینجا.منم رفتم.کفشمو در اتاق دراوردم رفتم تو و رو تخت نشستم….از بیرون داد زد ابی چیزی نمیخای؟گفتم نه…..تابستون اینجا خیلی گرمه….یهو اومد تو گفت کولرو چرا نزدی مردی ازگرما بعد کولر و زد و ماهواره رو روشن کرد پی ام سی رو گرفت بعد یهو زل زد به پاهام. گفت شلوار سرمه ای سفیدی پاهاتو خیلی خوب نشون میده……من ک ناراحت بودم شروع کردم به گریه زاری و اومد بغلم کرد و منو فشار داد به خودش منم خودمو کشیدم عقب خاستم فرار کنم ک دستمو محکم گرفت منو انداخت توتخت و گفت ببین دست وپا نزن یه امشبو باید حال کنیم………شالمو دراورد و موهامو باز کرد گفت موهات چ بوی خوبی میده شروع کرد لب گرفتن خوردن گردنم مانتومو سریع دراورد و و تاپو دراورد و منو کشید تو بغلش و سوتینمو هم باز کرد و زبونشو کشید رو نوک سینه هام ….دیگه داشتم حال میکردمنوک سینه هامو گاز میزد و محکم میمکید و منم اه وناله میکردم یهو دکمه و زیپ شلوارمو باز کرد و شرت و شلوارمو کشید پایین و رفت بین پاهام و زبونشو کشید توشکاف کسم و و چوچولمو میجوید و گاز میزد و محکم میمکید ولی نزاشت ارضا شم و یهو نیگا کردم دیدم اونم لخته منو برگردوند و یه با ابم سوراخ کونمو لیز کرد وکیرشو گذاشت توش.من شروع کردم جیغ کشیدن چون خیلی درد داشت هی فشار میداد و من جیغ میکشیدم دستشو گذاشت رو چوچولم ولی بازم دردم کم نمیشد واه وناله میکردم…بم میگفت سوراختو باز کن وگرنه میکنم توکست….من میگفتم شله خودش تنگه توروخدا نکن و……………..اخریهو نصفش رفت تو داشتم ازدرد میمردم چندلحظه نگه داشت بعد ازم پرسیدم حال میکنی؟گفتم اره……بعد شروع کرد مث وحشیا تلمبه زدن ولی ارض نمیشد………بهد من اومدم رو کیرش و تندتند بالا پایین میرفتم ک یهو منو برگردوند کرد توکسم داشتم درد میکشیدم یهو انگار دردش رفت شروع کرد به تلمبه زدن مث وحشا ومنوگایید وقتی ابش اومد رخت رو سینه هام…………..بعدم تاصبح کیرش توکسم بود و خابیدیم … نوشته پرنیان
0 views
Date: November 25, 2018