کون دادن مادر به آقا بهرام

0 views
0%

سلام به همه ي بجه هاي شهواني اين اولين داستانيه كه مينويسم اميدوارم خوشتون بياد_اول از خانواده ي خودم بكم من كوجيك شما فربد هستم 15ساله از تهران تك فرزندم و مادرم 35سالشه و بدرمم 2ساله كه عمرشو داده به شما قبل از اينكه برم سراغ داستان اول از هيكل سكسي مادرم براتون بكم مادرم 170 قدشه 75كيلو وزنشه و سينه هاي تبل و يه كون خيلي خيلي بزرك كه بيرون ميرفتيم بشت سرياشو ديوونه ميكرد از اون سالي كه بدرم فوت كرد مدل لباس بوشيدناش عوض شد برم سراغ داستان كه ما تو يه ساختمون 2طبقه زندكي ميكنيم و طبقه ي بالا ساكن هستيم بعد از فوت بدرم همسايه ي طبقه اول رابطش با ما صميمي تر شده بود كه 1ماه قبل عيد سال 91تصميم كرفتن كه مدل خونشون و عوض كنن و قرار شد كه همسايمون اقا بهرام كه مردي باحال بود خانم و دختر 6سالشو بفرسته خونه ي مادر زنش تا خودش خونرو رديف كنه سرتون و درد نيارم يه روز مادرم رفته بود حمام كه ديدم تلفن خونه صداش درومد من رفتم جواب دادم مهتاب خانوم خانم اقا بهرام بود كه كفت مادر هست كفتم نه حمام اومد ميكم بهتون زنك بزنه خلاصه مادر ما از حمام اومد يه بوي خاصي داشت ادمو هوايي ميكرد بهش كفتم كه مهتاب خانوم زنك زد كارت داشت بعد به مهتاب خانوم زنك زد و از صحبتاشون فهميدم كه اقا بهرام ناهار نداره و مادر من بايد براش درست كنه خلاصه ما ناهار كباب تابه اي داشتيم و يه ذره هم مادرم برد براي اقا بهرام، لباس مادرم كه يه تاب قرمز كه زيرشم سوتين نبسته بود و با يه شلوار برموداي جذب سفيد كه شرت قرمزش معلوم بود همينطوري رفت غذارو بده كه ديدم دير كرده نكو اقا بهرام رفته سر كوجه اب معدني بخره كه از راه بله ها ديدم كه اقا بهرام اومد و يه دفعه مامانمو با اون وضع ديد و با تته بته ازش تشكر كرد بابت غذا خلاصه مادرم اصلأ انكار نه انكار با اون وضع اومده بيرون اقا بهرام كفت كه بياد تو ببينه كه طرح خونشون خوب شده كه مادرم رفت ببينه منم يواشكي رفتم بايين كه ديدم مادرم داره نظر ميده ولي اقا بهرام حواسش به كون مامانمه خلاصه مادرم رفت رو جهار بايه كه بالاي ديوار و درست كنه كه ديدم اقا بهرام به مادرم كفت كه جقدر زيبا شديد و از اين حرفش مادرم تعجب كرد و تا اومد از جهار بايه بياد بايين افتاد و بشت شلوارش باره شد و شرت قرمزش با قسمتي از كون سفيدش معلوم شد كه اقا بهرام سيخ كرده بود و به مادرم اشاره كرد كه باره شده كه مادرم كفت اي واي خاك برسرم من برم خونه به فربد بكم كه بره نخ سفيد بخره تا بدوزمش كه اقا بهرام كفت ما تو خونه داريم ميخوايد براتون بدوزم كه مادرم با كمي مكث قبول كرد با قبول كردن مادرم انكار تو كون اقا بهرام عروسي بود خلاصه اقا بهرام رفت نخ و سوزن اورد و مادر من بشتشو كرد به اقا بهرام تا بدوزه كه در حين دوختن دست اقا بهرام ميخورد به كون كنده مادرم اخراش بود كه مادرم دستاش برد بالا و كونشو كمي داد عقب كه خستكي در كنه كه كير سيخ اقا بهرام خورد به كون مادرم هر دوشون ساكت شدن كه ديدم اقا بهرام سينه هاي مامانمو كرفت تو دستاش و مادر منم جيزي نكفت بعد با يه حركت تاب مادر و دراورد و لباس خودشم دراورد بعد شروع كردن به لب كرفتن كه صداي ملج و ملوج لباشون اب من و دراورد بعد اقا بهرام شلوارشو دراورد و كير كندشو انداخت بيرون بعد به مادرم كفت كه با پایان وجود كونتو بده عقت كه بزور شلوار تو در بيارم مادر منم به حرفاش كوش مي كرد كه ديدم شرت مادرم خيس خيس اقا بهرام انكشتشو كرد تو كس مادرم و وقتي كه انكشتش خيس خيس شد كرد تو سوراخ كون مادر و يه تف مشتيم انداختو بعد كيرشم كرد تو دهن مادرم و بعد از 2ديقه كرد تو كون مادرم من طوري وايساده بودم كه به حالت نيمرخ من بودن طوري كه كير اقا بهرام تو كون مادرم بود و مامانمم با يه دستش اقا بهرام و كرفته بود و با دست ديكش كسشو ميمالوند و جيغ ميزد و تو اون حال بستوناي كندشم بالا و بايين ميرفت خلاصه مادرم از اقا بهرام خواست كه ابشو تو كون مادرم خالي كنه اقا بهرامم به حرف مادرم كوش كردو پایان ابشو خالي كرد بعد يه لب از هم كرفتن و مادرم كشاد كشاد اومدو رفت دوباره حمام دوستان اميدوارم خوشتون اومده باشه.نوشته فربد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *