کون دادن من در خارج به هموطن

0 views
0%

سلاماین اولین باره که مینویسم اما احتمال میدم که در آینده بیشتر بنویسم.من خارج از کشور زندگی میکنم.یه عصر شنبه بود و من حس میکردم که بدجور دلم سکس میاد. میخواستم یکی باشه که کونم بذاره چون مدتها پیش یه بار به یه خارجی سکس داشتم و اون منو کرده بود اما مایل بودم این بار یه هموطن پیدا کنم که کونم بذاره چون دوست داشتم وقتی میکنه منو حسم رو براش با زبون خودمون بگم.رفتم تو یه سایت همجنسگرایان و با ناامیدی دنبال یه هموطن میگشایم که خوشبختانه دیدم یه نفر با پرفایل ایرانی دنبال یه مفعول میگردد.براش پیام گذاشتم و فوری جواب داد.اون خوشحال بود که یه هموطن پیدا کرده و ازم خواست که اگر میتونم همین الان برم پیشش.فوری پاشدم و رفتم یه دوش سریع گرفتم و خودمو آماده کردم برای رفتن.به تاکسی زنگ زدم و از شوق کون دادن سریع رفتم بیرون و از خوش شانسی تاکسی هم زود اومد.اونقدر غرق شوق دیدار بودم که نفهمیدم کی رسیدم. سریع کرایه تاکسی را دادم و زنگ آپارتمان میزبان که اسمش را مهرداد میزارم رو زدم و اون آیفون رو زد و گفت بیا طبقه هفتم.همش فکر میکردم چطور میتونه باشه هم ظاهرش و هم بدنش.به طبقه هفتم که رسیدم دیدم مردی حدود 55 ساله با قدی متوسط و حدودا 78 کیلو در برابر قرار داره.فوری منو در بغل گرفت و بهم خوش آمد گفت.با هم رفتیم تو و در رو که بست دوباره منو محکم در آغوش گرفت. اولین سوالش این بود که آیا خجالتی هستم یا نه؟منم گفتم آره هستم.گفت ببین من خیلی حشری هستم و اگه موافقی اول بکنمت بعد صحبت کنیم..من از تعجب و کمی هم خوشحال از پیشنهادش گفتم باشه .اونم معطل نکرد و فوری منو بغل کرد و سرش رو بغل گوشم گذاشت و شروع کرد به لیسیدن لاله گوشم.منم که همینجوری حشری بود دیگه حس کردم کاملا کنترل از دستم خارج شده و حس کردم که مرد با تجربه ای هم هست دیگه خودم رو به اون سپردم که هر کاری میخواد با من بکنه.در حالی که لاله گوشم میلیسد و گردنم رو با لبانش حس میکرد با دست دیگرش لباسم را در میآورد.دیگه بالاتنه من لخت شده بود و جلوم زانو زد که شلوارم رو در بیاره و پرسید اجازه دارم منم خیلی لطیف و خانم ماآبانه گفتم بله… شلوارم را که درآورد با حیرت اما با شعف زیاد گفت وای خدای من چه شورت قشنگی…منظورش شورت زنانه مشگی بود که پوشیده بودم…حالا من لخت جلوش بودم با یه شورت زنانه.گفت پشتتو بکن به منمنم که غرق لذت بودم و تصمیم داشتم که براش یه مفعول حرف گوش کن باشم (چون میخواستم اون حاکم بر جسمم باش ) گفتم باشه اما با یه لحن پر از ناز و عشوه.پشتمو که کردم حس کردم داره لباسشو در میاره.بعد اومد پشتم و از پایین ساق پام شروع کرد به لیس زدن و نزدیک لمبرهای کونم که رسید شروع کرد به آرومی گاز گرفتن.سپس آروم آروم شورت مشگی قشنگ زنونه منو درآورد و گفت به به چه کون قشنگی..سپس بلند و پشتم وایساد و خودشو به من چسبند. حس بدن گرمش و کیری گرمتر که به بدنم چسبیده بود منو به مرز جنون کشوند.هرچند هنوز شورت مشگی بر تنم بود. منو سریع به سمت خودش برگردوند و از اونجا که همدیگر بودیم لبانمان در برابر هم قرار گرفت.لبش را در دهانم قرار داد و با حرکات لبان منو بی اختیار تر کرد.همزمان منو به سمت تخت کشاند و منو بر روی تخت آرام هل داد و من روی تخت ولو شدم.سپس روی من نشست و قدرتمندانه گفت مثل اینکه تو از من حشری تری؟منم با هزاران ناز در صدا گفتم آره خیلی اما فقط یه چیز بگم من زیاد کون ندادم و وقتی منو میکنی مواظب باش.گفت خاطرت جمع و لبخندی زد.گفت حالا ببینم چی زیر این شورت داریو آروم شورت منو پایین کشند. کیرم سفت و راست شده بود و گفت به به چه دودول قشنگی…دودول .. فکر کردم چه لغتی انتخاب کرده البته کیر من حدود 13 سانت هست.بعد گفت میخواهی منم شورتمو در بیارم؟با شوق که از چشمم هم میبارید گفتم بله …گفت نترسی هاگفتم نه چرا بترسم …اونم از روم پاشد و شورش را درآورد..وای خدای من کیر نبود شیلنگ بود .تازه هنوز کاملا شق نبود گفت گفتی زیاد کون ندادی گفتم بله و الان سال هاست که ندادم ولی امروز هوس کردم . گفت پیش خوب کسی اومدی.من که یه کم ترس ورم داشته بود گفتم تو رو خدا همشو نکنی تو کونم با لبخند گفت نترس هواتو دارم عزیزم…جمله آخرش بهم اطمینان داد…گفت حالا رو به شکم بخواب تا کونت را ببینم.منم رو به شکم خوابیدم و منو کشید به لبه تخت و خودش لبه تخت نشست و دستانش رو آروم رو باسنم کشید.غرق در لذت شده بودم و حس کردم که پاهایم را از هم باز کرد . لذت میبردم که فردی چنین کاری با من میکند و حس اینکه با چشمانش دارد بدنم رو بررسی میکنه بهم لذت میداد.لای پاهام را که باز کرد ،زبان گرمش رو وسط کونم حس کردم در حالی که کونمو میلیسد گفت به به چه کون سفت و تمیزی .وای خدای من کون لیسیش حرف نداشت و از زیر سعی کرد که کیرمو بگیره تو دستش که با صدایی ناله مانند گفتم نه دست بهش نزن نمیخوام برسمگفت ای دیونه اینقدر حشری هستی..منو برگردوند و رو به کمر خوابوند و گفت از کیرم نترس نمیزارم اذیت بشی…من دوباره به کیرش خیره شدم و گفتم باشه ..گفت میخواهی راستش کنی با دهانت و من که زیاد ساک نزده بودم گفتم راستش رو بهش گفت مجبور نیستی اما اگر میخواهی ؟دیدم بدجور هوس کردم که کیرش ساک بزنم و دولا شدم به جلو و کیرش گرفتم در دهانم…البته کمی از کیرش رو .با زبونم دور کیرش رو میمالی دمو حس میکردم که کیرش داره سفت میشه. حس قشنگی بهم دست داد.حس اینکه چگونه کیر تو دهانم رشد میکنه و سفت میشه. کم کم آب گرم و شوری در دهانم حس کردم. ولی بیشتر توجهم به سفت شدن کیرش بود و اینکه دیگه تو حس قشنگی افتاده بودم که نمیخواستم فقط کیر شو نوازش کنم با زبانم میخواستم آنرا میک بزنم مثل یه بستنی قیفی.در حالی که کیرش رو میک میزدم با دست دیگرم تخمهایش را آروم میمالی دم و اونم آروم خودش را عقب و جلو میکرد و با دستش سرم را نوازش میکردبعد از چند لحظه که دیگه کیرش سفت شده بود گفت حالا مدل داگی رو تخت بشین تا بهت حال بدم. و من قبل از اینکه برگردم و کونمو طرفش کنم نگاهی به کیرش انداختم . یه کیر بلند با یه سر کیر بزرگتر…دوباره پاهامو از هم باز کرد و کونمو شروع کرد به لیسیدن حس میکردم که درون کونم از گرما و حرارت لذت داره آتیش میگیره .دلم میخواست که زودتر کیرشو تو کونم بکنه و زودتر لذت کون دادنو حس کنم.با اون که زیاد نداده بودم اما تا اون موقع هر بار داده بودم لذت برده بودم.حس کردم که داره کرم نرمکننده که سرد بود به دور کونم میمالیه و همزمان با انگشتانش کونمو باز میکنه.اول با یه انگشت و کمی بعد دو انگشتش در کونم بود … وای چه لذتی…بعد از چند ثانیه انگشتانش را در آورد و آروم آروم حس کردم که داره کیرش رو تو کونم میکنه…وای چه سر کیری داشت ..آروم آروم کیرش داشت تو کونم میرفت و ازم پرسید درد داری؟با ناز و هزاران عشوه گفتم درد که دارم کمی اما لذت میبرم از دردش اگه همینطور آروم بکنی…با لبخندی گفت خیالت راحت …حس کردم که سر کیرش دیگه داره کاملا میره تو کونم و اونم با احتیاط داره میکنه توش…یه دفعه دادی با عشوه زدم چون حس کردم سر کیر کاملا تو کونم رفته و اون بنده خدا درجا وایساد و گفت میخواهی درش بیارم؟گفتم نه ادامه بده. و با لبخند گفت آره دیگه سختیش پایان شد.من با وجود درد زیبایی که داشتم لذت میبردم از این کیر سفت و گرمی که در بدنم قرار گرفته. کیرش کاملا غده پرستات منو تحریک میکرد و من فقط لذت میبردم.مهرداد هم دو طرف باسن منو گرفته بود و منو آروم به سمت خودش میشوند و بهم گفت هروقت دردت اومد بگو.دیگه نصف کیرش تو کونم بود و من مدهوش از لذت بودن کیری گرم در کونم از خود بیخود شده بودم.چند بار عقب جلو کردنش دیگه کونم را باز کرده بود و فکر میکردم که کونم از لذت شروع به ترشح کرده و کونم نرمتر شده. دیگه راحت کیرش تو کونم عقب جلو میشد و اونم هربار میپرسید بیشتر بکنم تو کونت…در آخر گفتم حالا آروم تا ته بکن عزیزم و اونم گفت چشم و من دوباره گفتم اما آروم بکن تا دسته توشوای چه لذتی و درست زمانی که داشتم به لذت کون دادنم فکر میکردم متوجه شدم برای اولین بار وقتی که کیرش رو تو کونم میکنه شکمش به باسنم خورد و متوجه شدم که حالا پایان کیرش تو کونمه.مهرداد در حالی که عقب جلو میکرد گفت وای عزیزم چه کون تنگ و گرمی.من کون به این تنگی ندیدم کیرم داره میتره و منم با خنده و ناز گفتم و منم کونم داره میسوزه و هردو خندیدیم.مهرداد گفت برگرد که صورتت را ببینم و من برگشتم و به کمر خوابیدم و اونم وسط پاهایم قرار گرفت و پاهام را هوا کرد و اومد وسط و کیرش را آروم تو کونم کرد ولی راحت نمیرفت توش و دوباره منو آورد لبه تخت و خودش وایساد و پاهام را با دستاش هوا برد و آروم کمرم را کشید جلو و دوباره سعی کرد کیرشو تو کونم کنه.دوباره همون درد زیبا و لذت بخش و سر کیر کلفتی که داشت تو کونم میرفت.ولی سرش که رفت توش دیگه حل بود و کیرش راحت تو کونم عقب جلو میرفت.درست حس یه خانم رو داشتم که داشت میداد.خودمو مفعول حس میکردم که مردی حاکمیت بر بدنم داره و با خواست من منو میکنه…داشتم نگآهش میکردم در حالتی که من رو به کمر خوابیده بودم و پاهایم از هم باز و در هوا و اون وسط پاهایم مشغول به کردن کون من….میدیدم چطور لذت میبرد و لذت میدهد.هربار که کیرش به درونم میرفت سفتی و گرماش بهم حال میداد و زمانی که به عقب میکشید نوازش کیرش و درد زیبایش منو دیوانه میکرد.دیگه اندازه کیرش مشکلی برام نبود و فقط لذت بود…مهرداد گفت دوست داری برسیم؟من با اون که زیاد راضی نبودم که پایان بشه ولی حس کردم شاید دیگه خسته شده بنده خدا از این همه کردن و گفتم باشه . گفت کجا بریزم گفتم روشکمم و گفت چشم…(چون اون اولین بار بود همو دیده بودیم و نمیخواستم ریسک کنم به خاطر امراض جنسی ).سپس با دستاش کیرمو گرفت تو مشتش و میمالید در حالی که مهمتر کیرش را تو کونم عقب جلو میکرد.کم کم عقب جلوش محکمتر و سریئترشد و حس میکردم که واقعا کیرش داره کونمو پاره میکنه ولی همش لذت بود.بعد از چند بار تلمبه زدن که داشت کونمو پاره میکرد سریع کیرش رو در آورد و آبش با فشار رو من ریخت. اونقدر فشار داشت که کمی از آن به روی گونه ام پاشید. همینطور که خرناس میکشید از لذت کیرمم را هم میمالید و گفت بذار انگشت کنم کونت رو تا آبت بیاد منم با لذت قبول کردم و سپس دوانگشتش رو تو کونم کرد و با خنده گفت وای دوتا انگشت لق میخوره و هردو خندیدیم و بعد با چند انگشت کونمو ماساژ داد و دولا شد و کیرمو ساک زد.ترکیب ساک زدنش و هنر انگشتمالی کردن کونم موجب شد که آبم بیاد و آبم رو پاشیدم رو شکمم.هردو خسته و راضی رو تختخواب ولو شدیم و من پشتمو کردم بهش و اونم منو از پشت بغل کرد و سفت خودشو به من چسبند و حس کردیم که باید در آرامش کمی استراحت کنیم.اگر مایل به خواندن بیشتر داستانهایم هستید بیان کنید و از خواندن نظراتتان خوشحال میشم.اگر هم انتقاد دارید برام جالبه بدونم .ممنوننوشته شهداد

Date: May 25, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *