کون شیرین خانم همسایه

0 views
0%

سلام ، اسم من احسانه 22 سالمه . این داستان برمیگرده به 3 سال پیش . من یه پسر پررو خوش تیپ و عاشق کون هستم.هر وقت که یه کون خوش استیل میبینم اون روز 2 ، 3 بار جلق میزنم و صادقانه بگم که از یک خانم فقط کونشو میخوام.ما تو یه ساختمون 6 طبقه زندگی میکنیم که هر طبقش 2تا واحد داره . واحد روبرویی ما مدتی بود که خالی بود . یه روز که داشتم میرفتم بیرون دیدم یه خانوم خوشگلو جیگر (واقعا زیبا بود ) با یه مرد جوون دارن از توی حیاط رد میشن . وقتی از بغلشون رد شدم بوی عطرش به قدری سکسیم کرد که کیرم راست شد. برگشتم ازپشت نگاهش کنم که دیدم وای چه بچه کونی توی خوابمم همچین کون بزرگو سکسی ندیده بودم . داشتم میمردم . وقتی اومدم خونه اون روز 4 بار جلق زدم .یه روز صبح دیدم داره سرو صدا میاد به مادرم گفتم صدای چیه ؟ گفت دارن واسه ی واحد روبروییه مستاجر میارن. رفتم که یه نگاهی بندازم که دیدم بله همون فرشته ای که چند روز پیش دیده بودمشدارن اسبابشونو میارن .خلاصه اومدن و یک ماهی گذشت و من توی این یک ماه هر روز 2 بار جلق میزدم . یه روز به یکی از دوستام گفتم قضیه رو گفت برو مخش کن و بکنش . اومدم خونه و شروع کردم به فکر کردن.تصمیم گرفتم که بهش نزدیک بشم . 4 ماه از اون قضیه گذشت و من اصلا نمیتونستم که به شیرین (همون جیگرمو میگم) نزدیک بشم . یه روز که درو باز کردم تا برم بیرون دیدم یه مرد با صورت عرق کردهو شلوارشم داشت میکشید بالا از در اومد بیرون و تا منو دید فرار کردو رفت . منم نگران شدم که سر جیگرم بلایی اومده باشه رفتم و درشونو زدم که دیدم شیرین با موهای باز و یه سوتین و شلوار کوتاه اومد جلو درهواسش نبود که من جلوی درم یهو تا درو باز کرد سریع درو بست و گوشه ی درو باز نگه داشت و گفت بفرمایید منم گفتم شیرین خانوم اتفاقی افتاده ؟ گفت نه چطور ؟ گفتم اخه الان یک آقایی از خونتون در اومد وتا منو دید فرار کرد گفت واقعا ؟ من توی حموم بودم نمیدونم گفتم فکر کنم دزد بوده برید خونرو نگاه کنید ببینید چیزی کم نشده گفت باشه ممنون که زحمت کشیدید گفتم خواهش میکنم .خدا حافظی کردم و رفتم اما معلوم بود که داره میپیچونه و با مرده سکس کرده بودن .چند روزی بود که شوهرش خونه نمیومد و معلوم نبود که کجا بود آخه کارش اینجوری بود . یه روز جلوی در بودم که دیدم شیرین جون خفن تریپ زده و از در زد بیرون و خوشحال راه افتاد منم تصمیم گرفتمدنبالش کنم . یه تاکسی گرفتم و دنبالش راه افتادم. دیدم توی چهار راه اسلامبول پیاده شد و با همون مرده قرار داشت . منم تصمیم گرفتم که از موقعیت استفاده کنم و وقتی که دستاشونو به هم دیگه داده بودنوداشتن مغازه هارو میچرخیدن چند تا عکس ازشون انداختم اما بعدش سوار ماشین اون مرده شدن و منم تا تاکسی بگیرم رفتن . اما من عکسارو توی گوشیم داشتم و تصمیم گرفتم که برم جلویه روز غروب که خونه ی ما هم خالی بود رفتم جلو ی درشون و در زدم و اومد جلوی در گفتم شیرین خانوم میشه چند لحظه وقتتونو بگیرم ؟ گفت بفرمایید منم رفتم داخل و نشستم روی صندلیاونم نشست روبروی من گفت اتفاقی افتاده ؟ گفتم نه ولی میخواستم بعد از چند وقت حرف دلمو بهتون بزنم گفت متوجه نمیشم گفتم نمیدونم چه جوری بگم ، شیرین جان من دوست دارم یهو قاتی کرد و بلند شد وگفت خجالت بکش بی شعور برو گم شو بیرون من شوهر دارم گفتم اگه شوهر دارید پس چطور با یه مرد غریبه میرید بازار و بعد از اونجا هم میرید گردش گفت چرند نگو برو بیرون وگرنه به مردم میگممنم گوشیو در آوردم و عکسارو بهش نشون دادم . یهو پاهاش شل شد و چیزی نگفت ، سرش گیج رفت داشت می افتاد زمین که بغلش کردم و گرفتمش و نشوندمش روی صندلیرفتم واشس آب اوردم و بهش گفتم شیرین جان باور کن من دوست دارم ، نمیخوام با این عکسا اذیتت کنم باور کنگفت تو می خوای از من باج بگیری ؟ گفتم نه گفت پس چی میخوای ؟ گفتم خودتو ، باور کن میخوامت اگه بهم نه هم بگی بازم ازت ناراحت نمیشم . گفت من شوهر دارم گفتم وقتی با اون مرده بودی شوهر نداشتی؟من از صمیم قلب میخوامت . صورتشو ناز کردم و یه بوس از لباش گرفتم . گفت ببین ما اختلاف سنیمون زیاده گفتم مگه میخوایم ازدواج کنیم ؟ یه دوستی کوتاه که بعد از یه مدت هم تموم میشهگفت نه تو میخوای این عکسارو پخش کنی گفتم نه به جون عزیز ترین کسم پخش نمیکنم . سرشو انداخت پایین منم سریع بغلش کردم و لبامو گذاشتم روی لباش . اولش یه کم ممانعت می کردبهش گفتم باور کن میخوامت . بعد از چند تا لب زوری دیگه کم کم حال کرد و دیگه اونم داشت لبامو میخورد . دستمو بردم روی سینه هاش و میمالیدمشونو گردنشو میخوردم .با یه لحن سکسی اه اه میکردو منم سکسی تر میشدم. بهش گفتم شیرین جان بریم روی تخت ؟ گفت بریمرفتیم توی اتاق و خوابید روی تخت و منم خوابیدم روش و خودمو میما لیدم بهش . تی شرتشو کرستشو در آوردم وااااای نمیدونید چه سینه های بزرگ و خوش استیلی داشت . گفت بخور عزیزم بخورشونمنم شروع کردم به خوردن سینه هاش . تا حالا توی عمرم همچین چیز خوشمزه و نرمی نخورده بودم . کم کم رفتم پایین تر و رسیدم به شلوارش . آروم شلوار و شرتشو دراوردم . وای چه پاهایی داشتبزرگ ، نرم ، سفید . شروع کزدم به خوردن پاهاش . از مچ پاهاش شروع کردم تا کسش همه جاشو لیس زدم . انقدر سکسی شده بود که داشت از هوش میرفت .رسیدم به کسش و آروم آروم انگشتمو میکردم توی کسش و میخوردمش . چند دقیقه این کارو ادامه دادم که دیدم داره آبش میاد . یه زره از آبشو مالیدم به کیرم و کیرمو گذاشتم دم کسش و با یه فشار کوچیک تا تهکردم توش . یه جیغ بلند کشید که انگار اولین بارشه منم سرعتمو زیاد کردم و همینجور که میکردمش پستوناشو هم میمالیدم میگفت اخخخخخ جووووون بکن جیگرم بکن عزیزم .بلندش کردم و خودم خوابیدم روی تخت و اونم نشست روم و کیرمو کردم تو کسش با صدای سکسیش هی میگفت اه اه اه بکن جونم بکن من مال توام تا ته بکنمنم دستمو انداختم دور گردنش و آوردمش پایین و یه لب ازش گرفتم و در گوشش آروم گفتم دوست دارم جیگرم ، شیرین من تو مال منی مال منیداشت آبم میومد بلند شدم و کیرمو کردم توی دهنش و چند ثانیه از دهن گاییدمش تا یهو آبمو ریختم توی دهنش و بدون این که کیرمو در بیارم موهاشو گرفتم و به یه سبک وحشی کیرمو توی دهنش عقب جلو کردموقتی کیرمو درآوردم آبم از دهنش ریخت بیرون . بیچاره داشت خفه میشد صورتش قرمز شده بود . به مدل سگی نشوندمش روی تخت و کیرمو گذاشتم روی سوراخش که یهو گفت نه احسان از کون نکنجون مادرت نکن گفتم درد نداره نترس . آب کیرمو با دستم مالیدم به همه جای کیرم تا قشنگ لیز بشه . گذاشتم دم سوراخش و با یه فشار خیلی کوچیک سر کیرمو کردم توش . یه جیغ دردناک زد من دلم واسش سوختاما نمیتونستم این موقعیتو از دست بدم من 6 ماه بود توی کف این کون بودم . دستاشو از پشت گرفتم تا نتونه ممانعت کنه و آروم کیرمو کردم توش . از چشاش داشت اشک میومد . بعد از چند دقیقه که آروم آرومکیرمو توی کونش عقب جلو کردم سوراخش جا باز کرد و کم کم سرعتمو بردم بالا و دیگه جیغ های شیرین جونم تبدیل شده بود به اخ اخ کردنای سکسی . وای نمیدونید کونش مثل یه تنور داغ بودمنم به آرزوم رسیده بودم و سرعتمو به حدی برده بودم بالا که صدای ضربه هام خونرو برداشته بود . شیرین میگفت بکن جوجو بکن جرم بده تو عزیز منی گفتم بگو فقط منم گفت فقط تویی گفتم بگو جز من کسی نیستگفت جز تو هیچکس نیست ، من مال توام بکن منو . دست راستمو کردم توی دهنش و اونم با ولع انگشتامو میخورد .کیرمو ازتوی کونش در آوردم وای چه صحنه ای بود سوراخ شیرین جونم مثل کون زنای جنده لاشی ی آمریکایی باز شده بود . منم یه تف انداختم توی سوراخش و شروع کردم به گاییدنش .توی همین حین چندبار کیرمو درآوردمو انگشتمو کردم توی سوراخش . دیگه داشت آبم میومد . کیرمو توی کونش نگه داشتم و تموم آبمو ریختم توی کونش . و از پشت خوابیدم روش و کیرمم توی کونش مونده بودبهش گفتم شیرین جونم درد داشت ؟ با یه صدای خمار گفت آره داشتم می مردم گفتم من فدات شم گفت زبونتو گاز بگیر . گفتم شیرین جونم واسه چی با یکی دیگه سکس میکنی گفت دیگه نمیکنم چون تورو دارمگفتم من قربونت برم جوجو . گفتم مگه شوهرت بهت حال نمیده ؟ گفت مردم اکثر وقتا که خونه نیست ، وقتایی هم که خونست یا حال نداره یا کار داره . گفتم من بمیرم اگه شیرین جونم خمار بمونه گفت تا تو هستیخمار نمیمونم .یه لب توپ ازش گرفتم و لباسامو پوشیدم و داشتم میرفتم خونمون که از پشت بغلم کرد و دستشو گذاشت روی کیرم و با یه لحن سکسی گفت دوست دارم عزیزم .منم برگشتم و دستمو گذاشتم روی کمرش و محکم چسبوندمش به دیوار و لبمو گذاشتم رو لباش و گفتم تو خوردنی منی خوشگلم . بعد خداحافظی کردیم و رفتیم .چند روز بعد دیدم بهم زنگ زد و گفت احسان جان وقت داری یه سر امروز بیای خونمون ؟گفتم چشم چرا که نه .ساعت 3 بود که رفتم خونشون و دیدم یه فرشته اومد جلو در . یه لباس قرمز و تنگ با یه شلوار مشکی جذب پوشیده بود که کونشو 2 برابر بزرگ نشون میدادرفتم تو و یه لب ازش گرفتمو نشستم روی صندلی و اونم اومد نشست رو پام و گفت میخوام امروز بهم حال بدیا گفتم چشم عزیزم . رفتو یه قرص ویاگرا و یه کرم آورد تا وقتی از کونمیکنمش کمتر درد بکشه .قرصو جفتمون خوردیمو شروع کردیم به لب گرفتن . همینجوری که داشتیم لبای همو میخوردیم منم دستمو از پشت کردم توی شلوارش و کم کم دستمو رسوندم به سوراخ کونش و می مالیدمش و آروم آروم انگشتمومیکردم تو سوراخش . گفت خیلی دوست داری کونمو بکنی ؟ گفتم آره خیلی ، اگه ناراحت میشی نکنم گفت نه عزیزم راحت باش من مال توام . بهش گفتم فریبرز (شوهرش) هم از پشت میکنه ؟گفت نه ولی نادر (همون مرده که با هم سکس میکردن) چندبار خواست از کون بکنه اما نذاشتم . پیراهنشو درآوردمو شروع کردم به لیس زدن پستوناش . هر چند ثانیه هم یه لب ازش میگرفتم .نشست لای پاهام و شلوارمو درآوردو کیرمو سریع کرد توی دهنش و مثل یه سگ وحشی داشت کیرمو لیس میزد . نمیدونید چه حسی داشتم . خیلی توپ ساک میزد. خایه هامم میکرد توی دهنش .کیرمو وقتی از دهنش در آوردم خیس خیس بود . دیگه کرم نزدم چون انقدر کیرمو خورده بود کیرم لیز لیز شده بود . کیرمو گذاشتم روی سوراخش و آروم آروم تا ته کردم توی کونش . و چون یک سری از کونکرده بودمش سوراخش جا باز کرده بود و درد کمتری میکشید و خیلی سکسی میگفت اه اه اخخخخخ کونمو جر بده جرش بده . منم سرعتمو بردم بالا و با قدرت هرچه پایان کیرمو تا ته میکردم توی کون نازش.بلندش کردمو سرپا چسبوندمش به دیوار و خودمم از پشت چسبیدم بهش و کیرمو کردم توی کونش و شروع کردم . این حالت هم به من هم به شیرین خیلی حال میداد.سرشو چرخوندو با یه نگاه شهوت آمیز بهم نگاه کردو با لحن سکسی گفت بکن عزیزم تا ته بکن منم صورتشو گرفتمو با زبونم همه جای صورتشو لیس زدم . خیلی سکسی شده بود . حال وایسادن نداشتبه مدل سگی خوابوندمش روی تخت و کیرمو کردم توی کسش و شروع کردم به گاییدنش . موهاشو از پشت گرفته بودمو ضربه هامو چنان محکم میزدم بهش که کل بدنش میلرزید .سرعتمو زیاد کردم . داشت آبش میومد به ارگاسم رسیده بود . منم کیرمو در نیاوردم و همینجوری داشتم میکردمش که یهو دیدم داره کیرم خیس میشه کیرمو که درآوردم آبشو با یه فشار وحشتناک پاشید روی تخت.برگردوندمشو کیرمو کردم توی دهنشو شروع کردم به گائیدن دهنش . ضربه هامو چنان میزدم که کیرم میرفت توی حلقش . به سرفه افتاده بود . داشت آبم میومد کیرمو تا ته کردم توی گلوش و آبمو ریختم تو گلوش.وقتی کیرمو در آوردم داشت خفه میشد و آبمو ریخت بیرون شروع کرد به سرفه کردن . خوابوندمش روی خودم و دستمو گذاشتم روی سینه هاش . بیچاره نفسش بالا نمیومد . گفت خیلی نا مردی احسانداشتم خفه میشدم گفتم ببخشید گلم دیگه از دهن نمیکنمت . یک ساعتی همینجوری خوابیده بودیم روی هم و با هم حرف میزدیم . بهش گفتم شیرین جونم دوسم داری ؟ گفت آره جوجو تو مال منیگفتم توام مال منی خوشگل . رفتیم حموم و وقتی در اومدیم رفت ناهارو آورد و ناهارم باهم خوردیم ولی دستپختش حرف نداشت . واسه فرداشم هم قرار گذاشتیم و با هم رفتیم بیرون و کلی حال کردیم.یه سال عید وقتی از شمال برگشتم دیدم کسی توی واحد روبروییمون نیست . خیلی اعصابم خورد شد . از یکی از همسایه ها پرسیدم گفت توی عید خفن دعواشون شدو اسباب کشی کردنو رفتنشیش ماه از اون قضیه گذشته بود که دیدم یه شماره ناشناس بهم زنگ زد و گفت من دوست شیرین هستم . شیرین و شوهرش 1 ماه پیش از ایران رفتن . مثل اینکه شوهرش و پدرش قضیه رو فهمیده بودنو شیرین توی این 6 ماه توی خونه حبس بوده تا اینکه رفتن انگلیس و گفت خودش نخواست بهتون زنگ بزنه و گفت که واسه همیشه فراموشش کنید .خیلی سخت بود تا فراموشش کنم هر وقت یادش می افتم دیوونه میشم ولی دیگه اینم قسمت ما بود دیگه .قربون همتوننوشته احسان

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *