7 سال پیش بایک خانم بنام پروانه اشناشدم که یک دوست داشت همسن خودش چند ماهی از اشنایی ما نگذشته بود که دوست پروانه به بهانه اینکه بفهمه من کی بودم که تونستم مخ رفیقش رو بزنم بامن قرارگذاشت برم ببینمش منم از ترس اینکه پروانه برام تله گذاشته باشه به رفیقش روی خوش نشون ندادم وخلاصه یارو دلخورشد وگذشت تا یک ماه پیش تو این مدت ما کم وبیش بوسیله اس ام اس گاهی وقتا تل ازحال هم باخبربودیم و بالاخره من دل و زدم به دریا ورفتم رو مخش ادای بچه روشن فکرا رو دراوردم وحسابی براش کلاس تمدن گذاشتم تا مخش خورد و قرار شد برم دنبالش رفتم برش داشتم و باهم رفتیم یک ساندویچ خوردیمو باهم اومدیم خونه تو راه یک بسته سیگار خریدیم و پیاده خودمون و رسوندم درخونه راستش رو بخوای اصلا تو ذهنم نبود بتونم شب اول بکنمش چون زیادی واسش کلاس گذاشته بودم باخودم گفتم یک درمالی ساده است اومدیم و نشستیم یکم تو فیس بوک چرخیدیمو ومن که تا اومدم خونه خودمو راحت کردم اون ولی بالباس کامل بود فقط مانتو روکند اومد براش چند تا اهنگ گذاشتمو کنارش دراز کشیدم شروع کردم به مالش سینه هاش و لباسش رو دراوردم دیدم بدش نمیاد بده پس اجالتا سرعت رو بیشتر کردم ونواحی مالش رو اضافه کسش رو با یک دستم مالیدمو وبااون یکی سینه اش ورمیرفتم بااینکه سنی ازش گذشته خداییش پوست کشیده و صافی داره بدنشوخیلی خوب نگهداشته بهش گفتم اهل 69 هستی دیدم نه تحویل نمیگیره منم رفتم پایین و کس صافش رو شروع کردم به خوردن درهمون حالم انگشتمو تو کسش میچرخوندم یک 10 دقیقه خوردمش ودیگه دیدم باید بکنم اینجوری نمیشه کیرمو به کسش نزدیک کردمو بایک تف فرو کردم توش کسش به نسبت سنش تنگ بود و چسب ناک یک 15 دقیقه ای کیرمو باکسش بازی دادم یکم میکردم بعد تا میدیم ابم داره میاد زود درمیاوردم حس کردم شاکی شده از اینکه هی قطع و وصلش میکنم پس در یک اقدام انتحاری 3 دقیقه تلمبه زدمو ابمو ریختم روی شکمش اهی از سرحسرت کشید و بنطرم یک لحظه از من قطع امید کرد یعنی اگه دیروقت نبود حتما پامیشد بره خونش توهمین احوال بود که بهش گفتم تازه شروع شده این واسه گرم کردن موتور بود یک 10 دقیقه ای خودمو سرگرم کردم تا دوباره اماده بشم اومدم کنارش دراز کشیدم با کسش بازی کردم و بعد به شیوه سنتی پاهاشو دادم بالا وکیرمو به کسش سرازیر کردم وتلمبه زدن رو اهسته شروع کردم خلاصه صداهای اون هم کم کم دراومد و اوج گرفت 25 دقیقه ای مشغول بودم البته پوزیشن هم عوض کردم و به حالات مختلف گاییدمش که بی نصیب از دنیا نره اونم اول اه واوه میکرد کم کم میگفت جرم دادی و سوختم وازاین ادا اطورا که بله ماکم دادیم والان رومون فشاره سرتون رو بدرد نیارم درحال گایش بودیم که خانم با یک تکون شدید پرید منومحکم گرفت تو بغلش ویهو دیدم شروع کرده به گاز گرفتن البته من تاجایی که خبر داشتم شاخ میزد گاز نمیگرفت ولی دیگه از بدحادثه اونم روشو تغییر داده بود خلاصه خانوم باتکانهای شدید ارضا شد ولو شد روی زمین منم بی وفقه تلمبه میزدم خانم که ارضاشد یادش اومد کسش درد میکنه و هی گفت میسوزه دردم میاد زیرشکمم درد گرفته حالا منم هرکاری میکنم این کیر بامن لج کرده الا بلا تاجرش ندم سرمو خم نمیکنم خلاصه با کلی فشار و زور ومن بمیرم تو بمیری مجبورش کردیم ابشو تخلیه کنه بخوابه بعد از فتح الفتوح و ارضا بنده خدا کنار هم دراز کشیدیمو یاد گذشته ها کردیم وحسرت جوانی خوردیم منم با دستم کس و کون وسینه هاشو نوازش میکردم که ناگهان رگ قزوینیم زد بالا و به یاد کون کردنهای گذشته افتادم بهش گفتم نظرت راجع به سکس انال چیه و انهم دریک حرکت حماسی این عمل زشت وقبیح رو محکوم کرد وگفت این کار ادمهای بی فرهنگ و نامتمدنه واز انسان متمدنی مثل شما اینکار شنیع بعیده درجواب منهم به دوران غفلت و نادانی گریزی زدم وگفتم انزمان که ماجوان بودیم چون دخترها همه باکره بودن برای رفع حاجت مجبور بودیم کیرمهربان را دراین چاه بویناک فروکرده و اقتضای حاجت کنیم و این استدلال تخمی من دراو اثر کردمتن روحال کردین چقدر ادیبانهشروع کردم به خوردن سینه هاش نوک سینه هاش بشدت تحریک شده بود سفت دستم رو خیس کردم و گذاشتم بین کس و کونش و قسمت مابین اونا رو مالوندم حس کردم حالش داره عوض میشه انگشتمو به سوراخ کونش مالیدم ومنتظر نتیجه شدم ناله خفیفی کرد جراتم زیاد شد وشروع کردم سوراخش رو بادستم تحریک کردن 10 تا 15 دقیقه درحالیکه سینه هاشو میخوردم باسوراخ کونش بازی کردم و انگشتم توش کردم وقتی به امادگی لازم برای کون دادن رسید به پهلو خوابوندمشو بایک تف کیرمو راهی کونش کردم خدایش اولیت بار بود که دیدم زنی میگه من از کون دادن بدم میاد و کونش دست نخورده است سوراخ کونش تنگ بود وکیرم تا نصفه داخل رفته بوداول اروم اروم تلمبه زدم تا ماهیچه های بدنش شل بشه بد کیرمو تا جایی که مقدور بود تو کونش کردم و تلمبه ها سریعتر شد چون دوبار ابم اومده بود کمرم سفت شده بود 25 دقیقه ای کونش رو میگاییدم اولش براش دردناک بود اما بعد دیگه اسفنگتر کونش بقدر کافی باز شده بود بهش گفتم حالت سگی بگیره پوزیشن مورد علاقه ام کیرمو اهسته فشار دادم توش دیدم نه مثل اینکه تحملش یراش زیاد سخت نیست شروع به گایش کردم و بعد ابمو بافشار تو کونش ریختم واون رفت دستشویی منم حمام ساعت 4 صبح بود خوابیدیم صبح ساعت 8 دیدم پاشده لباس میپوشه وتا یک جایی رسوندمش و تا الان هربار که زنگ زدم دیگه جوابمو نداده منم گفتم به کیرم من که گاییدم رفت بنطرشما بد باهاش تا کردمنوشته mo mashadiom
0 views
Date: November 25, 2018