کون مقاومت ناپذیر مژگان

0 views
0%

با سلام من محمدم و 26 سال دارم 4 سال پیش تو اینترنت با یه دختری اشنا شدم به اسم مژگان رابطه ما هر روز صمیمی تر میشد تا اینکه قرار شد برم ببینمش اونا اهواز بودن و من دزفول رفتم سر قرار دیدم یه دختر پر و یه کمی تپل سیزه و خیلی با نمک با کون بزرگ و چشماش اخ که چشمای درشتش دلمو برد تا 2 سال رابطه ما فقط در حد قرار گزاشتن و تلفن زدن بود تا اینکه یه شب پشت تلفن بهش گفتم مژگان یه چیزی میخوام بهت بگم گفت چی گفتم قول بده ناراحت نشی گفت سعی میکنم گفتم پس نمیگم گفت باشه پدر بگو دیگه گفتم من حر وقت هیکل تورو میبینم حالم بد میشه گفتم باسنت خیلی بزرگه خیلی دوستش دارم گفت میدونم همیشه دیدش میزنی برام تعریف کرد تو دبیرستان یه معلم مرد داشتن که بهش گفته بود من ادم مذهبی هستم اما در مقابل هیکل تو نمیتونم مقاومت کنم و حالم بد میشه خلاصه از اون شب به بعد پشت تلفن حر فای سکسی میزدیم و من میگفتم کا چجوری میکنمت و هر دوتامون ارضا میشدیم تا اینکه یه روز دعوتم کر خونه خواهرش کسی اونجا نبود سر ناهار رسیدم یادمه اون روز از اینکه زود رفته بودم و وقت نکرده بود ارایش کنه کلی عصبانی بود اما بعد خوب شد دوستش فاطی هم پیشش بود که یه دختر سبزه و بانمک بود رفتیم تو اتاق خواهر زادش و رفتیم رو تختش اومد نشست رو کیرم و کلی حال کردیم اون روز نذاشت بکنم و فقط جلق زدم و وقتی داشت ابم میومد نگام میکرد چند وقت گذشت و هر جا موقعیت پیش میومد حال میکردیم و من کس و سینه هاشو میمالیدم راستش سکس زیاد داشتیم بخوام همرو بگم نمیشه اما سعی میکنم هر دفعه یکی رو بگم یادمه خانوادشون رفته بودن اصفاهان و شب تو خونه تنها بود قرار بود اونم فردا صبح بره رفتم از ترمینال براش بلیط گرفتم و رفتم که برم خونشون با کلی زحمت و بالا پایین رفتن تو خیابونشون بالاخره خیابون خلوت شد و موقیت جور شد که از دری که مژگان برام باز گذاشته بود برم تو رفتم تو گفت برو تو اتاقم من دوش میگیرم میام رفتم تو اتاقش خیلی قشنگ و پر عروسک بود شلوارمو در اوردم یه شرت سفید م ارک کلوین و تنگ پوشیده بودم اومد تو اتاق یه شلوارک تنگ سفید ویه پیرهن استین کوتاه خوشکل و خیلی زیبا پوشیده بود اروم اومد کنارم و من بقلش کردم وای بخدا نمیدونین وقتی بقلش میکردم چه حسی داشتم انگار تو بهشتم با دستم سینه هاشو میمالوندم یه پاشو گذاشت لای پاهام بعد از اینکه کلی لب گرفتیم و حال کردیئ شلوارکشو در اوردم رفتم پایین پاش و انگشت بزرگه پاشو کردم تو دهنم یه اه کشید مک میزدو ساق پاشو با لبام گاز میگرفتم و اروم میمدم بالا نمیدونم چطوری نرمی روناشو توصیف کنم اصلا تو حال خودم نبودم روناشو میبوسیدمو لیس میزدم از رو شرت زبونو کشیدم رو کسش حشریش کرده بودم و اه میکشید خودش شرتشو در اورد وای نمیدونین چه بوی نازی میداد کسش اروم کردم تئ دهنم و میخوردم یه اه بلن کشید و جیق زد که باعث شد برادش که طبقه بالا زندگی میکرد زنگ بزنه به موبایلش و مژگان گفت سوسک بوده قطع کرد و من شرو کردم به خوردن دوباره روناشو محکم دور سرم پیچیده بود و داشت خفم میکرد گفت میخوامش 69 شدیم اون کیرم. میخورد منم کسشو جوری میخورد که انگار میخواد بکندش بعد از 1 ساعت که میخوردیم گفتم بخواب به شکم کیرمو کردم لای پاهاش میمالید به کسش کلی حال کرده بود گفت محمد گفتم بله با یه ناز خاصی و یه صدای حشری گفت بکن تو کونم منم گفتم آخه کرم نداریم دردت میاد گفت عیب نداره تف بزن گفتم از تف خودت بده خیلی لیزه یه تف گنده کرد کف دستم که حشری ترم کرد کیرمو تفی کردم و آروم کردم تو کونش بر خلاف دفعه های قبل اصلا دردش نیومد و فهمیدم بهترین کار واسه کردن کون دختر اینه که اول خوب حشریش کنی کونش تنگو نرم بود نمیدونم چطوری توصیفش کنم تا کون نکنین نمیفهمین چی میگم اخ که چه حالی میداد تا ته میکردم تو اونم اه میکشید و لذت میبرد داشت ابم میومد کشیدم بیرون و ریختم رو کمرش خیلی خوب بود تا اون روز انقدر لذت نبرده بودم اخ که چه شبی بود او نشب تا صبح حرف زدیم و کلی حال کردیم براتون خاطره های دیگرو هم میزارم.

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *