کون نصف شب

0 views
0%

سلام دوستان من محمد هستم و۱۸سالمه(بلند قدم کمی خوشگلل و جذاب) خاطره ای که میخوام بگم برمیگرده به پارسال برای عید مهمون اومده خونه عمومینا ولی جا نداشتن خونه ماهم اگه تعریف نباشه ویلایی هست و بزرگ واسه همین عمومینا مجبور شدن چندتاشونو بفرستن خونه خواهرم گفت که دختر داییم و دوتا دختر اون خونواده و دو تا پسربچه ۶ و ۹ ساله از اون یکی خونواده وای باورتون نمیشه وقتی اومدن خونه ما دهنم کف کرده بود دختر اون خونواده اسمش مونا بود یکم از بدنش واستون بگم وای یه بدن خوشتراش کمر باریک باسن بزرگ سینه هاش رو که اصلا نمیتونم وصفش و بگم به خودم گفتم باید بری توکارش.شب اول که گذشت اونا تو اتاق خواهرم خوابیدن من چیزی گیرم نیومد صبح که شد ساعت رفتیم طرف دریا واسه شنا وای نمیدونید چه بدنی داشت وقتی با شلوارک و تاپ میرفت تو دریا و موج بهش میخورد من رفتم تو دریا و باهاش شوخی و مسخره.گفت میخوام شنا یاد بگیرم منم گفتم بهت یاد میدم.خواهرمو فرستادم تو ماشین گفتم برو اب بیار دختر داییم هم که اونجا بود هیچی نگفت یه دستم گذاشتم زیر کس مونا و یه دستم هم گذاستم زیر گردنش طوری که به سینه هاش میخورد مونا دیگه خودشم فهمیده بود دارم باهاش حال میکنم و اونم دست و پا میزد یعنی داره شنا یاد میگیره از دریا اومدیم بیرون یه چشمک بهش زدم اونم یه جواب چشمکی بهم داد دیگه تموم شده بود کارم گرفت و خلاصه ما رفتیم خونه و شمارشو گرفتم یکم اس بازی کردیمو بهش گفتم امشب میای پیش من بخوابی گفت نه با کلی اصرار قبول کرد که بیات ساعت ۱یا۲ صبح بود که اومد وای داشتم خواب میدیدم یا بیدار ولی بیدار بودم اومد رو تخت زیر پتوی من خلاصه داشتیم کسشعر بهم میگفتیم که یهو بهش چسپیدم و لبم گذاشتم رو لباش هم نفس خودم بند اومده بود هم نفش اون دیگه لب گرافتنامون شروع شد دستمو گذاشتم پشت کمرش اروم میکشیدم رو پشتش تو مواهاش دور گوشش تاپشو دراوردم وای سینه هاش سوتین هم نبسته بود وای دوتا سینه سفت که یکم از دستم بزرگتر بود خوب شروع کردم به خوردن حالا نخور کی بخور.احسال کردم یکی داره کیرمو نوازش میکنه دیگه طاقت نیووردم شلوارکشو کشیدم پایین یه نگاه به صورتش کردم چشماش داشت برق میزد شرتشو کشیدم پایین کسش اینطور که شما میگین اصلا صورتی نبود قهوای روشن بود یکم مو داشت شروع کردن به خوردن واسه زبونمو میکشیدم رو کسش تو کسش میکردم داشت حال میکرد زبونمو دور کونش میکشیدم وای داشت از شدت شهوت اه و ناله میکرد درضمن اتاق من طبقه بالاست و صدا هم ازش بیرون نمیره داشتیم همین طور حال میکردیم بلند شدم شرتمو دراوردم کیرم یک مرتبه سیخ شد گفتم ساک میزنی گفت بلد نیستم منم اسرار نکردم گفتم حالت سگی بشین بلد نبود من نشونش دادمو خلاصه اومدم کونشو بکنم که خیلی تنگ بود سرشم نمیرفت تو کیر من ۱۸سانت اون موقع بود حالا بزرگتر شده اگه میگید دروغ میگم واستون عکسشو میفرستم خوب من شروع کردم به باز کردن سوراخ مقعدش دیگه راحت سه تا انگشتم میرفت تو کیرمو با تف گذاشتم دم کونش یه فشار دادم سرش رفت تو بدبخت ازشدت درد داشت ناله میکرد و بالشتو گاز میگرفت یه فشار دیگه دادم کیرم تا دسته رفت تو چقدر گرم بود.داشتم به ارومی تلمبه میزدم دیگه کونش جابازکرده بود داشتم با یه دستم چوچولشو نوازش میکردم دیگه بعد از ۵یا۶دقیقه داشت ابم میومد مونا هم ارضا شد و منم سرعتمو زیادتر کردمو ابمو ریختم تو کونش.بلند شدو کونشو بادستمال پاک کرد و یه سه چهار دقیقه باهم لب گرفتیمو لباساشو پوشید و رفت.اینم اژ خاطره من اگه خوشتون اومد بگین مال شب بعدو تعریف کنم.دوست دار شما محمد از بوشهر.

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *