((اسامی مستعارند))من بابکم 21 ساله قد174 و عاشق دختر خالمم ولی موقعییت ازدواج ندارم چه الان چه صد سال آینده چون وضع مالیم طوری نیست که به ازدواج فکر کنم پایان خرج خانواده با منه و خودمم مشغول درس دانشگاهمو و بسختی دارم پیش میرم . با نگار دختر خالم 1 ساله رابطه دارم. تا دو ماه پیش فقط دستشو میگرفتمو بعضی وقتا هم بوسه ای از لپش میکردم ولی فقط در همین حد و نه بیشتر اما این اواخر ترنم چه با لباس پوشیدنش و چه آرایش کردنشو و حرکات و حرفاش سعی به تحریک من داشت که کاملا هم موفق شده بود الان وقتی کنارم مینشست طور دیگه ای بهش نگاه میکردمو مثلا وقتی باهام حرف میزد من فقط به سینه هاش خیره بودم و یا موقع راه رفتن من همش پشت سرش راه میرفتمو محو حرکت ژله وار لمبه های کونش بودم حتی موقع خواب هم راحت نبودم و همش تفکر سکس با نگار در سرم بود خیلی با خودم کلنجار رفتم که این احساسمو باهاش در میون بذارم یا نه ولی میترسیدم فکر کنه قصدم سوء استفاده ست و برای همیشه از دستش بدم تا چند روز گذشت و تو سینما با هم قرار داشتیم بعد از گپ و گفت معمولی در حالی که دستمو گرفته بود آروم گفت میخوام ی چیزی بهت بگم بابک گفتمچی شدهگفتبابک این چند وقته رفتارت خیلی عجیب شدهپرسیدم از چه لحاظ گفت نمیدونم یجوری شدی وقتی کنارمی تو خودتی و گرفته ای چیزی شده؟ اتفاقی افتاده؟منم موقعیتو مناسب دیدمو گفتمترنم راستش این چند وقته یه حسی دارم که تا الان هیچوقت نداشتم ولی نمیتونم بهت بگم.پرسید چرا نمیشه بگی؟ بهم اعتماد نداری گفتم چرا چرا دارم ولی اصلا موضوع اعتمادنیست ترسم از اینه که تو ناراحت شی یا برنجونمت.گفت نه بخدا من هیچوقت از تو دلگیر نمیشم عزیزم اگر هم شدم زود فراموش میکنم .گفتم باشهنگار چند وقته یطور دیگه بهت فکر میکنم .پرسید چطوری یعنی؟ رک گفتم حس میکنم بهت احتیاج دارم.گفت تو که منو داری گفتم نه منظورم احتیاج جسمیه نمیدونم چطور بگم یعنی سکس با تو.تا اینو شنید خشکش زد و پکر شد صورتش خیلی نگران شده بود انگار که ترسیده باشه.گفتم ببخشیدگفت نه الان هیچی نگوبذار درموردش فکر میکنم و جوابشو بهت میدم . اینو گفت و از صندلی بلند شد و رفت.من موندمو پرده سینما و فیلمی که هیچی ازش نفهمیدم.تو خونه تا شب نگاهم به گوشی موبایل بود . ولی خبری نشد نا امید تو رخت خوابم دراز کشیدمو به حرفایی که به نگار زدم فکر میکردم که موبایلم زنگ خورد و پیام داشتم خودش بود.نوشت من آماده امجواب دادمآماده؟گفت آره دیگه. واسه سکس با تو آماده امگفتم مطمئنی؟گفت آره تنها شرطمم اینه که نمیخوام سکس از جلو داشته باشم با این که میدونم خیلی درد داره ولی از عقب سکس کنیم چون میخوام اگر پشیمان شدی یا یه روزی ازم سیر شدی یه راه برگشتی هم داشته باشی.خیلی تعجب کردم.باورم نمیشد این نگار باشه که اینقد بی پرده راجع به سکس حرف میزنه نگاری که من میشناختم سختگیر تر از این بود که بخواد به این راحتی راجع شیوه سکس بحث کنهجوا ب دادم باشه عزیزم . خیالت راحت باشه من به این سادگیا از دستت نمیدم. گفتم واسه کی آمادگی داری ؟جواب داد هر وقت تو بخوایگفتم پس فردا خوبه؟جواب داد پس فردا؟ کجاگفتم خونه خودمون به مادرم و میگم بچه ها رو ببره خونه خاله اینا چون یه امتحان مهم دارم باید درس بخونم.صبح با مادرم در میون گذاشتم و بعد از کلی سین جیم قبول کرد.و از محل کارمم واسه فردا مرخصی گرفتم و شب با خیال تخت خوابیدم. صبح زود بلند شدمو دوش گرفتم و بهترین لباسامو پوشیدم منتظر شدم. تا اینکه نگار پیام داد که دارم میام.ربع ساعت بعدش رسیدو سلام احوال پرسی کرد و مانتوشو در آورد یه تاپ زرد کاملا سکسی و یه شلوار مشکی پوشیده بود.روی مبل جفت هم نشستیم . پرسیدم به خونواده گفتی میری کجا ؟ گفت دانشگاه دیگه.خندید و گفت استاد درسو شروع کن دیگه تا اینو گفت صبرم لبریز شد وهمونجا روی مبل درازش کردمو خوابیدم روش و شروع به لب گرفتن کردم با پایان وجودم لبای سرخشو میمکیدمو زبونمو توی دهانش پیچ و تاب میدادم چند ثانیه تو همین حالت بودیم که بادستش کیر داغمو از روی شلوارک میمالوند حس خوبی بهم دست داد از این کارش تعادلم از دست دادمو از رو مبل افتادم پایین خواستم بلند شم که نگار خودش اومد .روبروم ایستادو با نگاهی شهوت آلود پاهامو بلند کرد و شلوارک و شرتمو از پام در آوردگفت منم لخت شم برات عزیزم؟؟تا اینو گفت و دستشو برد طرف زیپ شلوارش منم سریع به زانو نشستم و دستشو گرفتم و گفتم نه عزیزم این دیگه کار خودمه …اول شلوار تنگشو در آوردم وبعد با دیدن شورت توری زردی که به کونش چسبیده بود و با تاپش هم ست بود کیرم به مرز انفجار رسوند و بلند شدم و ایستادم خودم پیرهنشو در آورد از پشت بغلش بغلش کردمو سوتینشو هم در آوردم و همزمان که با دست سینه هاشو میمالیدم کیرموهم از روی شرت به کونش میمالوندم دو سه دقیقه این تو این حالت بودم که صدای ناله های پر از شهوت نگار داشت دیوونم میکرد.بی تاب شدم واهسته گفتم آماده ای کونتو پاره کنم؟ گفت من در اختیارت عزیز دلم شرتشو درآوردم و با دست کیرمو به سوراخ کونش و گاهی هم به چاک کسش میمالوندم .آروم گفت بکن توم دیییگه کیر داغتو بکنش تو عزیز دلم میخوای جرم بدی؟……گفتم اینجوری که نمیشه دراز بکش عزیزم.تا من کرمی چیزی پیدا کنمکل کمد و کشابها رو بدنبال کرم گشتم ولی متاسفانه چیزی پیدا نکردمو.ناچار به اشپزخونه رفتمو شیشه روغن زیتونو برداشتم برگشتم پیش نگاربا تعجب گفت این چیه دیگه روغن زیتونقحطی بود اینو اوردی؟؟؟گفتم چه فرقی داره حالا مهم اینه که کونتو چرب کنم دیگهیکم از روغن به سر کیرم زدم کمی هم به سوراخ کون نگار خانوم مالیدم وبا انگشتم سوراخ کونشو مالیدمو انگشتمو اروم اروم کردم تو سوراخ کونش که صداش در اومدآخ خ خ خ درش بیار جر خوردم آی ی ی یانگشتمو در آوردمو و فکری بسرم زد دوباره روغن ریختم تو دستم و ایندفعه پایان کونشو روغن مالوندم حدسم درست بود الان برجستگی کونش دوچندان شده بود و کونش خیلی سکسی تر و خواستنی شده بود گفتچکار میکنی تو با کونم زود باش دیگه کارتو کنگفتم چشم عزیزم .زودباش دستات لپای کونتو از هم باز کن که سوراخش گشادترشه همینکارو کرد ولی چون کونش خیلی چرب شده بود هر دفعه که میخواست اینکارو کنه دستش لیز میخورد مجبور شدم با شلوار خودم کون و دستشو پاک کردم و گفتم دوباره امتحان کن ایندفعه قاچ کونش مثل غنچه در حال شکفتن خیلی راحت باز شد کیر مبارکو در سوراخ کونش جا کردمو اروم بسوراخ کون و گاهی هم به چاک کسش میمالوندم اهسته و با احتیاط سرکیرمو کردم تو کونش که شروع به اخ و اوووخ و جیغ واغ های ممتد کرد و مدام میگفت جرم دادی بابک درش بیارپاره شدم گفتم چند لحظه صبر کن عادت میکنی چند لحظه کیرم بدون حرکت تو کونش بود تا ناله هاش کمتر شد و پرسیدم درد داری هنوز؟ گفت اره خیلی کمتر شده درش نیار .منم اروم اروم شروع کردم به عقب جلو کردن کیرم تو باسنش لذتی میبردم که واقعا از بیانش عاجزم من تجربه گایش کسو داشتم ولی سکس از عقب کاملا متفاوت بود گرما و نرمی کون مخصوصا کون طاقچه ای نگار غیر قابل وصفه کیرمو توی باسن نگار پیچ و تاب میدادمو و با شدید تر شدن اه و ناله های عاجزانه نگار منم تندتر تلمبه میزدمو وکیرمو تندتر جابجا میکردم نگار هم دائما با ناله و اروم میگفت تندتر تندتر جرم بده کونمو جر بده و گفتم کیرمو در بیارم بخوری گفت نه دوس ندارم بذار تو کونم بمونه پارم کن عزیزم منم به کردنش ادامه دادم تا توان داشتم محکمتر تلمبه میزدم تا اینکه بی اختیار شدم و همه اب کیرگرممو تو کون خوش تراشش پمپاژکردم و از روش بلند شدم خداحافظی گرمی کردیمو لباساشو تنش کرد لنگان لنگان و با بچه کونی پاره و جر خورده و رفتش بسوی خونه. چاکر شما بابک کیر کبابی
0 views
Date: November 25, 2018