کون گنده نوه دختر خاله پسرخالم (طنز)

0 views
0%

سلام من یک پسر خاله دارم با نام خلیل که خیلی هیکل توپی داره قد191 وزن 79 مو خرمایی و کلا آخرشه . یک روز با برادرم شهباز رفتیم خونه خالم (اینو بگم که خالم مادر خلیله) و بعد……………دررررینگ درررررررررررینگ دررررررررررررینگکسی خونه نبود برایه همین ما فهمیدیم که این صدای تلفنه و ما باید زنگ خونه رو بزنیمززززززززززززززززززززززرررررررررررررکیهماییمشمامن و شهبازاینرو هم بگم که صدایی که میگفت کیه صدایه خیلی مخملی بود چون اون هر روز آبجوش تخم مرغ رو با هم میخورد با خاکشیر بگذریموقتی خلیل در رو باز کرد از ترس وحشت کردیم چون یک کیر 20 سانت و 3 میلیمتری با پهنای تقریبی خیلی زیاد رو دیدیمبدون مقدمه کیرش رو کرد تو کون یک دختره که اونجا بودخیلی تعجب کردیم چون اون معمولا با مقدمه و پیشگفتار جا میکردماگفتیم خلیل این کیه گفت باید حدس بزنید گفت اگر درست بگید جایزش نوه دختر خاله منه و اگر اشتباه بگید باید برای من یک پفک چاکلز از اون بزرگا بخرین . ماهم فکرهامون رو روهم ریختیم و فکرهامون همدیگر رو گاهیدن ولی نتونستیم بگیمو مجبور شدیم بریم پفک بخریم وقتی رفتیم مغازه چاکلز نداشت و ما مجبور شدیم لینا لوله ای بخریم در ضمن اینو بگم که ما خیلی پولداریم و با پورشه رفتیم خریدیم.وقتی رسیدم تا چشم خلیل به پفک افتاد چنان گریه زاری ای کرد که گوش فلک که هیچ کون فلک پاره شد.او با صدای بریده میگفت مگر نگفتم چاکلز بخرین و ماهم اندوهگین گشتیم .اینو بگم که کون اون دختره هم خیلی بزرگ بود. 124 طول وعرض 95 در این حین شهباز برای دلداری خلیل گفت بیا توی پفک هارو نگاه کن اجسام حرکت میکنند خلیل که در تبلیغات این حرکت رو دیده بود خوشحال شد و رفت توی پفک هارو دید که ناگهان برآشفت.و به شهباز گفت حالا تو نگاه کن وقتی نگاه کرد کیرش رو بدون مقدمه کرد توی کون شهباز . شهباز بادرد گفت چرا اینکارو کردیخلیلچون اجسام حرکت میکنند کیرمن هم حرکت کرد هههههههههشهباز گفت خیلی نامردی .. ولی آخر من این حرکت بدون مقدمه رو از تو یاد میگیرمدختره هم با یه حالت کونشو آورد پیش من ، من هم دو دست را برروی دو طرف کونش نهادم و آندو از هم باز کردم یک سوراخ گرم و نرم دیدم که یکم گهی بود . تا میتونستم خوردم کونش مزه کشک بادمجان میدادمنلیس لیف موچ لووووووووچ موچدختر مممممممم اووووووی نه نه زررر تر ممم ممم ظظن نث نث جرررر وژؤؤؤؤ دختره با یه حالت جالب نشست رو دهنم به طوری که دندون عقلم به رودش خوردبعد من کیر 20 و نیم سانتیم رو در آوردم که اگه ذروغ نگم به گفته کارشناسن در نوع خودش منحصر به فردهکیرم رو گزاشتم تو سوراخ نافش و با اون دختره رو تو هوا می چرخوندم اونم ارضا شد و 1 لیتر و 30 سیسی آب ریخت بیرونشهباز هم رفته بود تو کامپیوتر خلیل قایم شده بودکه ناگهان مادر خلیل آمد اوضاع خراب بود ولی خلیل با یک حرکت نینجا وار همه چیز را درست کرد.آنشب خالم برای ما سنگ پایان گذاشت و مهمان نوازی های خاصی به عمل آورداز آن به بعد هر وقت خلیل را میبینم به هم نیشخند میزنم و پشت سر خاله بیلاخ و فحش دستی اجرا میکنیم .خلیل حالا یکی از مهندسان ناسا است و من نایب رئیس بخش فروش شرکت هیوندای هستم و شهباز هم مدیر اجرای بخش لجستیک مایکروسافته.نوشته خلگوش

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *