گرمکن

0 views
0%

با سلام خدمت دوستان گوگولی مگولی اسم من زیاد مهم نیست یا اصلا مهم نیستبیست و یک سالمه به نظر خودم خوشگل نیستم ولی اکثرا میگن جذابمبگذریم این نیز بگذردداستان از اونجا شروع شد که من دانشگاه هرمزگان قبول شدم و عازم بندر شدیم البت خودم اهل هرمزگانماومدیم اینج و با بچه ها خونه گرفتیم طبقه چهارم یه ساختمون؛این ساختمون یه جوری بود که رو به روش یه ساختمون دیگه هم بودتو چند روز اول متوجه شدم تو ساختمون رو به روییمون دوتا خواهرن که خیلی خوشگل و تو دل برو بودن ولی من تو فکر اینا نبودم نه که نبودم خایشو نداشتم چون ساختمون پسر گردن کلفت زیاد داشت تو این مدت من متوجه شدم خواهر کوچیکه تو پنجره خیلی حواسش به منه ولی به خاطر اینکه یکم بچه میزد کاری به کارش نداشتمروزگار به همین منوال میگذشت من کمکم با بچه های ساختمون رفیق شدیمتو این چند مدت هم درگیر درسو بدبختیمون بودیم هم از طرفی به خطر اینکه یکی از همخونه هامون مذهبی بود و من دوستش داشتم تو خونه کاری نمیکردمتا اینکه یه شب که تو خونه با پسر همسایمون نشسته بودیم بهم گفت پاشو ازتو پنجره نگاه کن ببین ایکس هست یا نه که من یدفعه گفتم چطور مگه که گفت من باهاش دوست بودم ولی راه نداد و برادرم مادرشو کرده.اقا چشمتون روز بد نبینه ما اون شب خواب نرفتیم از فکر دختره با خودم گفتم هرجور شده تورش میکنماصل ماجرا رو بریمفردا شد صبح زود بیدار شدم رفتم لب پنجره تا ظهر ازشون خبری نشد ساعت نج بعد ازظهر بود که بزرگه که من خیلی ازش خوشم میومد اومد تو بالکن داشت نگام میکرد که گفتم یا شانس و یه چشمک بهش انداختم دیدم یه نگاه کردو رفت تو داشتم به خودم و بخت کیریم فهش میدادم که دیدم پرده پنجره رو زدن کنار بزرگه با کوچیکه دارن نگاه میکننو میخندن اول یه اخم بهشون کردم و بعد با دست اشاره کردم شمارتو بدهکه دختر کوچیکه با اشاره و بدبختی شمارشو بهم داد ولی من تو کف بزرگه بودممن بهش زنگ زدمو یکم لاسیدیم ولی به سکس نکشوندمش چون گفتم زیاد صورت خوشی نداره تو اول بسم الله بخوام بکنمش خلاصه من تو فکر مخ زدن بودم که خودش بهم زنگ زد بعد از اینکه حرفمون تموم شد گفت یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم نه عزیزم بگو گفت تو خیلی باهام سر د برخورد میکنی تازه دوزاریم افتاد که طرف مستقیم میخواره منم گفتم باشه عزیزم گرمت میکنم از اون روز به بعد مکالمات ما رنگ و روی تازه ای گرفت هر وقت میرفت حموم گوشیشو با خودش میبرد و به من زنگ میزد من کم نمیزاشتمو از کیرمو کس و کون اون میگفتم اونم هی میگفت الان دارم جای کیر تو با شیر اب کسمو حال میارم خلاصش کنمیه روز بهم زنگ زد گفت تنهایی منم از خدا خواسته گفتم اره فدای اون کس تپل مپلت شم گفت میخوام بیام پیشت ازتوپنجره دیدم داره اماده میکنه خودشوبعد که از خونه اومد بیرون تا برسه خونه ما ثلبم داشت از دهنم میومد بیروندر زد درو باز کردم.دیدم یه دختر قد بلند با چآدر بندری اومد تولبای برجستشو یه رژ صورتی کم رنگ زده بود خیلی بهش میومد موهاشم ها لایت بود و چآدر به قدری نازک بود که اون کون خوش تراش و سینه های لیموییش داشت جلوم بال بال میزد من تاا این لحظه گیج بودم یه دفعه سلام کردو خندید به خودم اومدم دستشو گرفتم و بوسیدم بع راهنمایش کردم بیاد تو اومد تو نشست بیمقدمه کنارش نشستم و بهش گفتم اگه گرمته لباساتو درار خندید و گفت پدر گاماس گاماس اول یخورده نزمو بکش بعد بگو لباساتو درار خندیدمو بغلش کردم گفتم سفید برفی کون خوشگلم من وقت کسلیسی ندارم بلند خندیدو لبامو صید کرد الان میک نزن کی بزن زبونمو تو دهنش تاب میدادم لب پایینشو گاز میزدم رفتم سراغ گردنش که گفت اونجارو نخور تو خونه میفهمن بعد دستمو گذاشت روسینش گفت اینو داشته باش تا بعد همینجور که داشتم لباشو میخوردم هی دستام هرز میرفت سمت کونش .خودش یه دفعه پاشد لباساشرو دراورد گفت کسمو بلیس گفتم من خوشم نمیاد یکم ناراحت شد گفت اشکال نداره کیرتو بده ببینم عضو کدوم تیمی منم لباسمو شرتمو دراوردم لخت مادرزاد جلوش واستادم خودش اومد کیرمو به نیش کشید لبش اون قد کو چیک بود که تا یکم فشار میدادم دردش میگرفت همینجور که داشت ساک میزد گفتم بسه دیگه بخواب رو زمین اونم مثل بره خوابید منم لنگاشو دادم هوا باورم نمیشد چی میدیدم یه کس برنزه هالیودی تنگ که داشت ازش اب میچکید یکم بادستم بازیش دادام که دیدم داره وول میخوره و یواش جیغ میزنه منم که حسابی حشرم زده بود بالا کیرمو تنظیم کردم راسته کسش سرشو که گذاشتم توش دیدم یه جیغ بلند زد گفتم دادا نزن ابروریزی میشه یواش یواش تا نصفه کردم توش یکم عقب جلو کردم دیدم تو هفت اسمون سیر میکنه که تا ته کردم توش یخورده دردش گرفت معذرت خواهیکردمو ادامه دادم همینجورادامه میدادام اونم هی میگفت این کس ارزونی کیر کلفت بعد از چند دقیقه اون ارضا شد وبعدش منم شدم و ریختم رو سینششرمنده بکس خیلی طول کشید پایه بوقم دیگه خودتون ببخشیدنوشته ؟

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *