سلام وقت همه دوستان بخیرمن ساسانم ۲۸ سالمه این خاطره برمیگرده به زمانی که ۲۳ سالم بود و توی یه دفتر هواپیمایی در فرودگاه مهرآباد کار میکردم. بواسطه شغلم موارد زیادی پیش میومد که با کسی آشنا بشم یا حتی مواردی که خود مسافرهای عزیز به اصطلاح نخ میدادن و تمایل به برقراری رابطه داشتن بهرحال فرودگاه رو میدونید که چجوریه و مورد خوب خیلی پیدا میشهیه روز توی دفتر نشسته بودم تلفن زنگ خورد برداشتم پشت خط خانمی بود که بلیط واسه مشهد میخواست برای همون روز چک کردم پروازهایی که داشتیم و ساعت هارو بهش گفتم رفت واسه همون روز برگشت دو روز بعد، یه پرواز رو اوکی داد بعد اسم و مشخصاتی که داد واسه یه آقا بود که گفت آقای فلانی میان بلیطو میگیرن مبلغش هم که خودش کارت ب کارت کرد. من بخاطر روابط عمومی خوبی که دارم همیشه سعی میکردم با روی خوش و خنده کار مسافرهارو انجام بدم خانم یا آقا فرقی نمیکرد. بهش گفتم چه خوب امروزه کمتر خانمی پیدا میشه که بلیط رفت و برگشت برای همسرش اوکی کنه. یه خنده معنی داری کرد و گفت ای پدر همسر؟؟؟ این بلیط خداحافظیه گفتم خداحافظی؟؟ شما که رفت و برگشت اوکی کردی گفت آره خداحافظی واسه ی رابطمون گفتم چه جالب این مدلیشو دیگه ندیده بودم من توی این کار انواع و اقسام آدم ها و روابط رو دیدم ولی اینجوری ندیده بودم که کسی برای تموم کردن یه رابطه بلیط بگیره بعدش خداحافظ….. گفت آره من با محمد دارم تموم میکنم واسش بلیط رفت و برگشت مشهد گرفتم که بعدش دیگه تموم کنیم قطع کرد یکی دوساعت بعد همون آقای محمدِ فلانی اومد معرفی کرد خودشو و بلیط هاشو گرفت و رفت. پروازش فکر میکنم واسه ساعت های ۶یا۷ عصر بود حدود ساعت ۵ونیم همون خانم تماس گرفت و خودشو معرفی کرد النازِ فلانی هستم گفت محمد اومد اونجا؟ گفتم بله اومدن بلیطاشون گرفتن. تشکر کرد و گفت ببخشید میتونم شماره خودتونو داشته باشم که هروقت بلیط خواستم به خودتون زنگ بزنم چون تلفن دفترتون خیلی اشغاله گفتم بله خواهش میکنم چون ترافیک تماسهامون زیاده اینجوریه، موبایل خودمو بهش دادم گفت واتس اپ و تلگرام هم دارین؟ گفتم بله، گفت خوب قطع کن برم ببینم عکستو میخوام ببینم چهره ات هم مثه صدات خوبه یانه جا خوردم یهو گفتم عه این چرا اینجوری کرد…چند دقیقه بعد پی ام داد سلام نه چهرت هم خوبه کارمند خوشتیپ، سلام کردم و گفتم ممنون لطف داری. اونروز شیفتم تموم شد و توی راه که داشتم میرفتم خونه توی فکر الناز بودم که چرا اینجوری کرد برام جالب بود کارش، یهو کرمم گرفت پشت فرمون بهش زنگ زدم بعد از احوال پرسی گفتم تماس گرفتم ببینم مسافرت رسید؟ از پرواز ما راضی بود یا خیر؟ گفت عه واسه این تماس گرفتی؟ گفتم بله چون ما خدمات پس از فروش ویژه داریم واسه مشتری هامون بلاخره هدف ما جلب رضایت مشتری خندید و گفت چه خوب پس همیشه از شما پرواز میگیرم این شد آغاز رابطه من با الناز….. از من بزرگ تر بود ۶۴ بود و من ۶۹ گفت مجردم و با مادرم زندگی میکنم. رابطه ما در حد پی ام و تماس ادامه داشت تا چندروز بعد نمایشگاه کتاب قرار گذاشت رفتم دیدمش یه دختر خوشکل با آرایشی ملایم قد متوسط حدودا ۳-۱۶۲ نه لاغر نه تپل هیکل متوسطی داشت ولی با نمک بود. بهم گفت نه از عکست درشت تر و بلند تری خندیدم گفتم قابل ندارم. چون قبلا وزنه برداری کار میکردم هیکلم درشته قدم ۱۸۳ وزنمم ۱۱۰، حدودا دو سه ماهی از رابطه ما میگذشت و صمیمی شده بودیم بیشتر بیرون میرفتیم و توی ماشین درحد لب و سینه بود. یه روز بیرون بودیم گفت تا غروب وقت دارم گفتم بریم خونه ما کسی نیست مخالفتی نکرد منم گازشو گرفتم سمت خونه ماشینو پارک کردم تو پارکینگ و رفتیم بالا. روسری و مانتوشو درآورد نشست روی مبل منم رفتم یه چای گذاشتم، الناز اومد آشپزخونه گفت نفس بیا من درست میکنم گفتم نمیخواد گلم خودم میزارم. یه تاپ مشکی تنش بود که سوتین قرمزش زیرش خودنمایی میکرد از این مدلهایی بود که پشتش مثه تار عنکبوت و از جلو باز میشه با یه شلوار جین تنگ که کون برجسته اش توش زیباتر شده بود. رفت لبه سینک دستاشو بشوره رفتم از پشت بغلش کردم بوسیدمش و گردنشو بوسیدم اونم معلوم بود خوشش اومده همراهی میکرد دستامو بردم جلو شکم کوچیکشو فشار دادم آوردم بالا روی سینه های نرمش، سوتین ۷۵ میبست ولی سینه هاش بزرگتر بود از کنار و بالای سوتین مشخص بود به زور جا شده خوش فرم و نرم من عاشق سینه نرمم، رفتیم روی مبل نشستیم دراز کشید سرشو گزاشت روی پام همینطوری حرف میزدیم منم صورتشو نوازش میکردم با لاله گوشش بازی میکردم میون حرفاش هم خم میشدم و لب میگرفتم ازش خیلی خوب همراهی میکرد و دوتامون راضی بودیم از این عشقبازی… وقتی لبام از لبش جدا میشد دوباره با غنچه کردن لباش بهم میفهموند که لب میخواد و منم بیشتر از قبل لباشو میخوردم و گاز میگرفتم دست راستمم روی سینه اش بود و میمالوندم. یهو بهم گفت ساسان گفتم جان؟ گفت یه چیزی میخوام بگم چند وقته نمیدونم بگم یا نه؟ گفتم بگو عزیزم گفت ناراحت نمیشی؟؟ گفتم نمیدونم چی میخای بگی که، گفت پس نمیگم. گفتم میدونی عادت منو یا حرفی رو نزن یا اگه زدی کامل بگو. گفت قول میدی ناراحت نشی؟؟ گفتم سعی میکنم حالا بگو. گفت ساسان من شوهر دارم اول فکر کردم داره سر ب سرم میزاره خندیدم هیچی نگفتم. گفت ساسی جدی میگم من شوهر دارم نگاش کردم گفتم خب… گفت مسخره بازی درنیار جدی میگم بخدا من شوهر دارم یه بچه هم دارم. یهو انگار یه پارچ آب سرد ریختن رو سرم….. گفتم جدا شدی؟ گفت نه باهم زندگی میکنیم. ولی با جدا زندگی کردن هیچ فرقی نداره اون زندگی خودشو داره من زندگی خودم، اصلا نمیخواستم باور کنم گفتم بچت چند سالشه؟ گفت ۹سال دختره یا پسر؟ -دختره، خیلی حالم گرفته شد گفتم چرا بهم دروغ گفتی؟ گفت نمیخواستم از دستت بدم تو خیلی خوبی خیلی مهربونی واقعا دوست دارم، گفتم منم دوست داشتم ولی چرا… پرید وسط حرفم و گفت دوسم داشتی؟؟؟ یعنی الان نداری؟؟ حرفمو ادامه دادم گفتم چرا از همون اول نگفتی شوهر داری؟ حتما به محمدم دروغ گفته بودی که تموم کردین گفت نه بخدا اصلا رابطم با اون اینجوری نبود در این حد نبود خیلی کوتاه بود رابطمون. میخواستم بهش بگم بلند شو بپوش لباستو و ببرم برسونمش خیلی ناراحت بودم ولی….. میخواستم هرجور شده بکنمش… یکم نوازشم کرد و چند دقیقه سکوت بینمون بود بعد گفت ازم ناراحتی؟؟ هیچی نگفتم فقط نگاش کردم. دوباره پرسید ساسی از من ناراحتی؟؟ ذهنم خیلی درگیر بود بین دوراهی گیر کرده بودم ولی دوست داشتم ادامه بدم مغزم فرمان نمیداد، دستمو بردم پشت گردنش اون دستمم پشت پاهاش بلندش کردم گفتم بریم روی تخت. بردمش توی اتاق خواب و گذاشتمش روی تخت کنارش دراز کشیدم از پشت بغلش کردم. الناز گفت ساسان… گفتم جان گفت ناراحتی از دستم؟ در گوشش آروم گفتم نه…. و دستامو از پشت گذاشتم روی سینه هاش فقط میخواستم باهاش سکس کنم. دست انداختم تاپشو درآوردم گفت سکس نداشتیما دوباره در گوشش جوری که نفسم بخوره بهش گفتم هیسسسس لاله گوششو گاز گرفتم دستامو دوباره گذاشتم رو سینه هاش و فششار دارم سوتی قشنگی داشت این مدل ندیده بودم از جلو قفلشو باز کردم سینه های نرم و گرمشو گرفتم تو دستام و گردنشو میبوسیدم. گفت ساسان دوست دارم…. جوابشو ندادمو به کارم ادامه دادم. دستمو بردم پایین دکمه شلوار جینشو باز کردم زیپشو کشیدم پایین با دست چپم سینشو میمالیدم و دست راستمو بردم توی شلوارش از روی شورت گذاشتم روی کس داغش چون دستم بزرگه راحت نبودم شلوارش خیلی تنگ بود رفتم پایین شلوارشو درآوردم دوباره اومدم از پشت بغلش کردم سینشو میمالیدم و کسشو از روی شورت میمالیدم یه پاشو گذاشتم روی پام که راحت تر دستم روی کسش باشه گرماشو با دستم حس میکردم تو همین حالت سرشو برگردوند و لباشو گذاشت رو لبام و میخوردمشون زبونمو میکردم توی دهنش و میکشیدم روی زبونش فقط و فقط میخواستم یه سکس داغ و لذتبخش رو باهاش داشته باشم. اولین تجربه ام با خانم شوهردار بود حس میکردم از سکس های قبلیم میتونه بهتر باشه. لبه شورتشو زدم کنار با سه انگشت گذاشتم روی کسش خیییلی داغ بود لای کسشو باز کردم و انگشت بزرگمو کشیدم لای کسش خییییلی داغ و خیییییس بود من عاشق کس خیسم. دستمو از بالا بردم توی شرتش و یکم مالوندم کس النازو بعد انگشت بزرگمو کردم توش یه آهههه خوشکل کشید و دوباره لب داد چشاش بسته بود چرخیده بود به کمر خوابیده بود منم کنارش انگشتمو توی کسش میکردم و سینه هاشو میخوردم حاله دور سینش بزرگتر از بقیه دوست دخترام بود ولی برام خیلی جذاب و خوردنی بود. بلند شدم لباسامو دربیارم قبلا بهش گفته بودم دوست دارم طرفم لباسامو دربیاره بالا تنمو خودم درآوردم بعد الناز اومد کمربندمو باز کرد شلوارمو و بعد شورتمو درآورد کیرم خیلی سفت شده بود رفتم رو تخت کنارش با اشاره چشم کیرمو نشون دادم فهمید منظورمو ولی گفت دوست ندارم بخورم منم اسرار نکردم رفتم روش دوباره ازش لب گرفتم و اومدم پایین سینه هاشو میخوردم و همزمان انگشتمو میکردم توی کسش. کس تپل و گوشتیش خیلی خیس شده بود معلوم بود همون روز اصلاح کرده بی مو و گوشتی و دااااغ از لیسیدن کس بدم نمیاد ولی واسه الی خیلی خیس شده بود چون خیلی انگشت کرده بودم و مالونده بودمش تقریبا کل کسش خیس شده بود. رفتم بین پاهاش روناش خیلی زیبا و پر بود گازشون گرفتم و پاهاشو باز کردم کیرمو کشیدم روی کسش داغیش دیوونم میکرد النازم همش ناله میکرد و آه میکشید توش نکردم کیرمو میکشیدم لای کسش و ضربه میزدم به بالای کسش خوب که کیرم خیس شد گذاشتم جلوی سوراخ کسش ولی فرو نکردم خم شده روش دستمو گذاشتم زیر سرش و لبامو گذاشتم رو لباش و آروم کیرمو فرو کردم توی کسش النازم با یه آهههههه هوسناک جوابمو داد. وقتی کیرم رفت توی کسش تازه فهمیدم چقد داغه هیچ کدوم از سکسام اینجوری نبود کسش گوشتی بود حالا کیرم اون تو واسه خودش داشت به اوج میرسید شروع کردم آروم تلمبه زدن و عقب و جلو کردن گردنشو میخوردم و گوششو لیس میزدم که النازو دیوونه تر میکرد به خودش لرزید و آروم شد. از روش بلند شدم و دستامو تکیه گاه کردم و تلمبه میزدم سینه هاشو دوست داشتم دستامو گذاشتم روشون محکم سینه هاشو فشار میدادم و کیرمو تو کسش عقب و جلو میکردم با اینکه دستای من بزرگه ولی سینه هاش کل مشتمو پر کرده بود. به پهلو خوابوندمش یه پاشو گذاشتم روی پام از پشت کیرمو کردم توی کسش سینه شو فشار میدادمو تند تند کسشو میکردم چند دقیقه هم اینجوری کردم و بهش گفتم سگی بشه رفتم پشتش کون بزرگ و خوش فرمی داشت سوراخ کونشو دیدم خیلی ریز و قهوه ای کمرنگ معلوم بود از کون نداده چون خیلی تنگ بود برخلاف بعضیا که جلسه اول کون طرفم جر میدن من از سکس مقعدی خوشم نمیاد. از پشت کیرمو کردم توی کسش و کونشو گرفته بودم و فشششار میدادم و با دستام بهش ضربه میزدم تند تند میکردم موج زیبایی روی کونش میوفتاد النازم توی اوج بود و بلند ناله میکرد و اوووفففففف میگفت زیاد نذاشت اینجوری بکنم میگفت کلفته اذیت میشم، من کیرم خیلی بزرگ نیست یعنی اندازش نرمال و معمولیه حدودا ۱۵-۱۶سانت ولی با کسایی که سکس داشتم میگفتن کلفته و کلفتیش خوبه. بلاخره من با این ابعاد و هیکل طبیعیه که کیرم کلفت باشه. الناز برگشت به کمر خوابید و گفت بیا روم عشقم دوباره رفتم بین پاهاش و اینبار پاهاشو گذاشتم روی شونه هام دوباره کردم تو کسش و اینسری تند تر و وحشیانه میکردم توش چندتا تلمبه زدم و پاهاشو آوردم پایین خوابیدم روش پاهاشو با دست آوردم بالا بهش فهموندم قلاب کنه دورم این کارو کرد و تند تند عقب و جلو میکردم توی کسش لاله گوششو میخوردم الناز دوباره لرزید و ارضا شد منم حس کردم وقتشه چند تا تلمبه محکم زدم و از کسش کشیدم بیرون و ریختم روی شکمش….. خیلی بهم حال داده بود این سکس، از کنار تخت دستمال آوردم خودم آبمو از روی شکم الناز پاک کردم و کنارش دراز کشیدم دستم روی سینش بود و لباشو میبوسیدم. بلند شد رفت دستشویی و اومد لباساشو پوشید منم شورتمو پوشیدم و رفتم چای آماده کردم و آوردم خوردیم. باز اومد تو بغلم و گفت ازم ناراحت نیستی که؟ گفتم نباید بهم دروغ میگفتی باید از اول باهام روراست میبودی دوباره گفت من تورو دوست دارم چندبار خواستم بگم ولی میترسیدم بری لباس پوشیدیم و رفتم برسونمش توی راه موزیک گوش میدادیم و سیگار میکشیدم و همش به این فکر میکردم که آیا کارم درست بود یا نه؟ النازم هیچی نمیگفت و دست منو گرفته بود. رابطه ما ادامه داشت و دچار فراز و نشیب های زیادی شد توی این ۴-۵سال از قطع رابطه و دوباره ادامه و…. باز هم ما باهم سکس داشتیم که حالا اگه دوست داشتین و بازخورد خوبی دیدم اونهارو هم مینویسم. این اولین خاطره ای بود که نوشتم اگه دوست داشتید بقیه هم مینویسم. ممنون که وقت گذاشتیدنوشته ساسی
0 views
Date: April 24, 2019