گلچینی از جنده ها
من يه لزبين 16-17 ساله هستم. من 3 سال با شقايق همکلاس بودم عاشق هم بوديم. تو مدرسه همه مي دونستن..
تا اون موقع با شقايق سکس آنچناني نداشتيم … فقط در حد لب بود
تا اينکه يه بار مهموني بود و همه ي دوستام خونه ما بودن .. بچه ها سرگرم رقص و… بودن که من و شقايق عذر خواهي کرديم و رفتيم اتاق من مثلا مي خواستيم با هم حرف بزنيم..
يه کم حرف زديم و گيتار زديم و… گذشت تا اينکه ديدم شقايق داره يه جورايي نيگام مي کنه!!
صورتشو آورد روبروي صورتم و گفت: يلدا خيلي دوستت دارم!! منم بهش خنديدم و بعدش يه لب طولاني ..
بعد يه نگاهي به عکس رو ديوار کرد و خنديد (رو در و ديوار اتاقم کلي عکساي TATU دو تا خواننده ي لزبين بود که منو شقايق خيلي دوسشون داشتيم) منم بهش خنديدم و لبهاشو گاز گرفتم که دستشو آروم برد زير تاپم و بند سوتينمو باز کرد و آروم سينه هامو لمس کرد..
دستاش داغ بودن و يه لرزش خفيف داشتن … منم بغلش کردم که يهو خودشو چسبوند بهم و همه جاي صورتمو بوسيد و دوباره به شدت بغلم کرد تپش قلبشو احساس مي کردم هر دومون داغ شده بوديم …آهسته گونه شو مي بوسيدم و با گوشش بازي مي کردم
آخه رو گوشش حساس بود …! يه کم که گذشت و با هم حرف مي زديم از هم جدا شديم و ايندفعه من دکمه هاي بلوزش رو از پشت باز کردم و سوتين شو باز کردم و سينه هاي داغ و خوش ترکيبش رو لمس کردم … و کلا لباسشو درآوردم اونم همين کار رو با من کرد ..! و دراز کشيد رو تختم که درو قفل کردم و پريدم روش!!سينه هامو مي مکيد و من هم بدنش رو عاشقانه لمس ميکردم
و اون لحظه فکر ميکردم اونقدر که من و اون عاشق هميم هيچ کس ديگه اي اينطوري نيست و نخواهد بود!
از تماس با بدنش نهايت لذت رو مي بردم و پر حرارت لبهامو و سينه هامو ميمکيد و بهم ابراز عشق ميکرديم
دستمو آروم بردم طرف شرتش و گرههاي دو طرفشو باز کردم که بهم خنديد !! ديوونش شده بودم دوباره با ولع لبهاشو بوسيدم
و شرتش رو در اوردم و کسش رو لمس کردم … و اروم باهاش بازي کردم … اونم بغلم کرده بود و با موهام بازي ميکرد
گفتم: شقا هايممتو (پرده) بزنم؟! نگام کرد يه کم ترسيد اما بعدش خنديد و گفت هر کار دوس داري بکن عشق من..
منم آروم آروم انگشت فاکمو کردم تو سوراخش که .. آي آي شقايق و خوني که ريخت رو دستم !!
ناراحت گفتم: خيلي درد داشت؟! يه کم هيچي نگفت و بعدش دستش رفت طرف شورتم و گفت : اين به اون در!!
اولش يه کم از کسم خورد و ليسيد و بعد انگشتشو اروم کرد توش!! درد وحشتناکي بود … روتختي م خونآلود شده بود
هم خون اون هم من!! بدن داغشو ميمالوند به بدنم و لبهاي همو مي بوسيديم تموم صورت همو بوسيديم
محکم بغلم کرد و گفت از اين ببعد ديگه مال هميم!