گه خوردنی که را برگشت ندارهسلام…نمیدونم داستان زندگیم رو از کجا شروع کنم……من یه پسر نوجوونم،یه Gamer، داخل یه شهر کوچیک……داستانی که میخوام بگم درمورد تخمی ترین کاری هس که تو زندگیم کردم…قضیه از حدوداً شش سال پیش شروع شد…از اونجایی که کشور ما یه کشششششور خیلی خیلی کیری و تخمی هس و اصلا به ما هیچ چیزی درباره روابط جنسی نمیگن نتیجش میشه یه ادم بدبختی مثل من…که از الان که هیچی سن نداره از زندگی نفرت داره… آخه چرا؟؟؟ البته من اینم بگم من تا ۱۰ سالگی فک میکردم که فرشته میره داخل بیمارستان بچه ها رو دنیا میارهداخل همون سن ۱۰ سالگی وقتی نشسته بودم کنار بچه های بزرگ تر دیدم دارن تعریف کیرو و کس و از اینجور کس شعرا که چجور خانم و شوهر باهم حال میکنن میکنن و… …قشنگ این لحظش رو یادمه… هر وقت یادم میادخودم هم خندم میگیره…که بهشون گفتم دارین چی میگین برا خودتون گفتن تو هیچی نگو هنوز بچه ای برات زوده و من گفتم بگین میخوام بدونم… بعد یه نیم ساعت دسمال کردن بهم گفتن که دارن در مورد به دنیا اومدن بچه صحبت میکنن…بعد من گفتم مگه فرشته نمیره داخل بیمارستان بچه ها رو میده دست مامانشون…همین جمله رو که گفتم فک کنم یه نیم ساعتی داشتن میخندیدن… بعد به من گفتن برو خونتون برو برات اینا زوده بفهمی… برو بچه برو…از اون موقع یه چند ماهی گذشت و ما یه چیزایی فهمیدیم از روابط جنسی از بچه ها و اینطرف اون طرف و اینترنت و…آخر های کلاس چهارم بودیم که ما هنوز با درستی نمیدونستیم سکس چیه با یه چیز کاملاً تخمی و کاملاً کس کس و شعر اشنا شدیم…بعد از بچه ها سوال کردیم که خوبیش چیه و چجوری انجام میدن…اونا هم گفتن که برا کیف و خوشیه و ایطوری انجام میدن…من هم گفتم برین گمشینا این شعرا چیه که برا خودتون میگین…کو بعو ول کردم و رفتم خونه…ولی جاکش خیلی رو مغرم را می رفت و خلاصه گذشت و رسیدیم خونه…ناهار خوردم رفتم بگیرم بخوابم داخل تخت که بودم خیلی رو اعصابم بود این کار که این کس کش ها بهم گفتن و… …از نظرم همون موقع زندگیم به سمت نابودی رفتبدی این کار دقیقاً اینه که بار اول که انجام میدی خیلی برات حس خوبی داره…روزای اول خیلی کیف میداد به قدری که حداقل هر چند روز یه بار اینکارو میکردم…و یه بدی خیلی بد تر این کار از نظر من اینکه هیچی برای انجامش لازم نداری و در هر زمانی میشه انجام داد…خلاصه هر روز که میگذشت بد تر از قبل میشد زندگیم به سمت تخمی شدن پیش میرفت هر سال به سمت نابودی کشیده میشم بیشر و بیشتر…تا الآن دیگه حتماً فهمیدی دارم در باره چی حرف میزنم…اره منظورم خود ارضایی هس که یه کس کش بی ناموسی داخل این کشور تخمی نمیاد یه کاری براش انجام بده…باشه قبول… من قبول دارم که یکی مثل من و هزار تای دیگه ، نابود شدیم ولی حالا یکی مثل ما به درک اون کسایی که بعد ما میان چی… ها چی ؟؟؟الان من یه ساله دنبال اینم که یکی جوابمو بده اصلا شما جوابمو بدین این جاکشا الان تو کشور ما دارن چیکار میکنن برای یکی مثل من و هزار تای دیگه ها دارن چیکار میکنن؟؟؟هر روز میام جق میزنم و بعدش مثل خر پشیمون و یاد بابای بد بختم میوفتم که مثل بلا نسبت الاغ داره زحمت میکشه بعد ما هیچی نداریم…یاد کل سختی هایی که از اول زندگیم تا الان کشیدم…ولی باز فردا… فرداشم نباشه پس فردای اون روز اصلا خیلی دووم بیارم بعد یه هفته بازم خود ارضایی میکنم… وبازم مث خر پشیمونم…الان هم فردا امتحان مدرسه نمونه دولتی هس ولی من اصلاً غم ندارم چون دردم اون نیس… درد من یه چیز دیگه هس…ولی خدایی اگه یکی پیداشه که برای ما یه کاری انجام بده… مرده میفهمی مرداگه یه راهی میدونین یا یه کسی یا سایتی یا یه چیزی معرفی کنین تا از این بدبختی که مثل چی بهمون چسبیده نجات پیدا کنیم… تا آخر عمر مدیونتونم…ممنون که این کس کس و شعر های منو خوندین ولی در حین نا امیدی همش حقیقته… در ضمن اسم من sorrow هست و نظراتتون رو بنویسید حتی اگه فوحش هم باشه برا من مشکلی نداره…نوشته Sorrow
0 views
Date: February 9, 2020