دانلود

گوپ سکس پسر با پسر و دختره

0 views
0%

گوپ سکس پسر با پسر و دختره

سلام.30سالمه تا حالا چند بار خاطراتم از سکسامو براتون نوشتم .هرچند هر سری با اسامی مختلف وبازه های زمانیه طولانی بوده و بنده جز اون دسته از کاربرای شهیر وپرافتخارو معروف شهوانی نیستم که بشناسینم به اسم .میخواستم خاطره اولین سکسمو بگم براتون.17هیجده سالم بود با اینکه چنتا دوست دختر داشتم و باهاشون بیرونم میرفتم ولی حتی یکبار هم دستم به یه دختر نخورده بود.خیلی هم هات و شهوتی بودم طوری که روزی دوسه بار جق میزدم ولی نمیدونم چرا عرضشو نداشتم دوست دخترامو بکنم.الان که فکرشو میکنم میبینم اون بدبختا چقدر بازبون بی زبونی ازم سکس میخواستن ولی من خیلی بی بخار و نادان بودم!

خیلی از اصل داستان دور نشیم .دقیقا یادم نیست کی بود که شماره یه زن متاهل رو بهم داد وگفت اهل حاله.وقتی شماره رو گرفتم گفتم چجوریه قیافش؟گفت من ندیدمش ولی خیلی صدای خوشگلی داره.همون روز عصر بهش زنگ زدم.صداش اینقدر ناز بود گفتم این عمرا به یه بچه توسن وسال من پابده.میخواستم بیخیال شم ولی اون هی میگفت بفرماااییین امرتووون الوووو!شروع کردم باهاش صحبت کردن و دیدم نبابا خیلی اوضاش خرابتر ازاین حرفاس.خودمو معرفی کردمو سنوسالمو یه دوسه سالی بیشتر گفتمو بعداز چند دقیقه قطع کردم.خلاصه اینقدر ازصحبت با این خانوم کیفور بودم ک همون شبش ب عشق صداش یه جق مشتی زدم.بعدازچنبار تماس تلفنی یباربهم گفت شوهرم چندوقته گزاشته رفته وهیچ خبری ازش ندارمو خودممو بچم که با گل ساختن و این چیزا خرج زندگیمو بزور درمیارم.یباربهش گفتم میخوام ببینمت گفت اگه ببینی منو دیگه بهم زنگ نمیزنی.پرسیدم چرا.گفت اخه خیلی زشتم.من اینقدر جذب صدای این بودم ک گفتم تو هرچی باشی من میخوامت.تاقرارشد تویه پاساژ هموببینیم.

من اینقدر اونروز استرس داشتم ک چنبار میخاستم کلا بیخیال شمو نرم.بلاخره رفتم تو پاساژ موردنظر قبلشم گفته بودم تو فلان قسمت ازپاساژ بافلان مشخصات وایمیسم. یه 5دقیقه مونده بودم هرچی چشم چشم میکردم که یه خانومه خوشگلو جوون ببینم ولی بی فایده بود.چندلحظه بعد دیدم یه خانومه لبخند زنان داره میاد سمتم اولش فکر کردم میخواد سوالی چیزی بپرسه ولی دیدم نخیر اومد سلام کردوگفت فلانی ام.از درون نابود شدم.این بنده خدا اینقدر زشت بود که همونجا واسه چند لحظه تمام شهوتمو ازدست دادم.ولی دلم نیومد ناراحتش کنم وحرفی بزنم خیلی خوب باهاش برخوردکردمو حتی بهش گفتم تو قیافت ب این خوبیه چرا میگفتی زشتمو فلان.خلاصه چند دقیقه بعد جداشدیم.همش بخودم لعنت میفرستادم ک چرا ب حرفاش گوش ندادم وقتی میگفت زشتم.یجورایی ب شوهره حق دادم بیخبر بزاره بره.فرداش از روی عذاب وجدان بهش زنگ زدمو کلی خوشحال شد وگفت تو اولین کسی هستی بعد دیدنم بازم بهم زنگ زدی.من دیگه بدتر پام موند روی بیل ک دلشو نشکنم.هر روز یه چند دقیقه باهاش حرف میزدم ولی بدونه کوچکترین حسی.تا زدو توی عید خونمون خالی شد کلی فکر کردم کیو بیارم و بلاخره سکسو تجربه کنم.دیدم دوسه تا دوست دختری ک داشتم رو تاحالا دستم بهشون نزدم وانگهی بهشون بگمم شاید نتونن بیان.یهو فکرم خورد به این خانومه.بش زنگیدم گفتم میای.گفت پول ندارم اژانس بگیرم.گفتم بگیربیا من میدم.ادرس خونه رو دادمو اومد گفت عجله دارم بچم پیش همسایمونه کارتو بکن زودتر.هیچی دیگه مقنعشو برداشت موهای وزوزی وحنا گرفتش همون اول زد تو ذوقم.خودش کم کم لخت شد.از رنگ پوستش نگم که تا چه حد کیر خم کن بودوشهوت رومیخابوند.سینه های شل و اویزون و کلی نکات منفیه دیگه که هرکدومش به تنهایی شهوت ادمو میخابوند!منم چون تصمیم داشتم هرجورشده سکس رو تجربه کنم درازکشیدم روش یکم کیرمو مالیدم لاپاهاش.بلدنبودم بکنم.خودش کیرمو با یکم دردسر کرد تو کصش یخورده که کردم ازحالتام فهمید داره ابم میاد از زیرم خودشو کشوند بیرون منم کیرموگرفتم تومشتمو دوییدم تو دسشویی وهمونجا ابمو خالی کردم.وقتی اومدم تو پذیرایی گفت پول منو بده میخوام برم.گفتم پوله چی .گفت براچی این راهو اومدم من پول میگیرم 5تومن بایدبدی.منم خیلی زورم اومد سه تومن بهش دادم با دلخوری میخواست بره که یهو یاد یکی از دوستام افتادم ک اونم مثه خودم خیلی تو کف بود.به خانومه گفتم دوستم هست بهش بگم بیاد گفت اگه پول میده بگو بیاد.زنگ زدم گفتم نقی من یکیو اوردم خونمون میای بکنی؟ازخدا خواسته گفت چراکه نه.ده دقیقه بعد اومد خونه تا زنه رو دید گفت الان مهمون داریم باید زود برم خونه بعدا هماهنگ میکنم که ردیفش کنیم.واسه زنه اژانس گرفتم وفرستادمش رفت.وقتی رفت نقی حسابی شروع کرد سرم غر زدن وگفت مرتیکه خر اینو ازکجا پیداکردی؟اصلا این زن بود؟گفت کردی خودت؟گفتم اره.گفت خاک برسرت چطور تونستی برا این راست کنی.؟همینقدر کیریو تخمی بود زنه که این دوستم ک حتی با یه دخترهم تلفنی حرف نزده بود حاضر نشد بکنش ولی من مثلا کردم.ولی خب تجربه اول بود وبلاخره بوقوع پیوست.در اخر ازیسری ازدوستان میخوام اگرم انتقادی دارن خیلی متمدنانه بیان کنن واقعا اینکه بیایم به هرکس که خاطره ای مینویسه فحش بدیم جالب نیس.کلا فحاشی زیبنده نیست.ببخشین داستانم سکسی نبود زیاد

Date: December 6, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *