سلام به دوستان داستان کاملا واقعی هست من کاری به خیال پردازی بعضی از دوستان ندارم پس کص ننه هر کی که دروغ میگه اسم من پارسا هستش پسری هستم 18 ساله بدنی کم مو با قیافه معمولی و دوستم امین هم پسری 18 ساله خوشگل و بدنی کم مو و لاغر و بدن سکسی اسم ها عوض شده بریم سراغ خاطره یه روز من داشتم با امین دوستم ت تلگرام چت میکردم ک یه دفعه بهم گفت میدی؟ گفتم چی که گفتش کون اول ناراحت شدم گفتم کسکش دیوث البته اونوقت کلاس نهم بودیم بعد دوباره گفت چیه مگه ت میدی منم میدم یکم با ناز گفتم باشه گفت فردا بریم باغمون کسی نیس گفتم باشه همش شب ت فکرش بودم تا اینکه فردا شد ساعت ده بود رفتیم باغشون رفتیم رو چمن ها گفتیم اول کی بخوابه تا این که اول من خوابیدم شلوارم درآوردم یکم لاپای گذاشت آبش اومد ریخت زمین و منم لاپایی اونو کردم آبم اومد ریختم زمین خیلی حال داد اونروز گذشت و ما تا کلاس دهم کارمون شده بود هفته ای سه چهار بار میرفتیم لاپایی و حال میکردیم کم کم من دیدم یه حسی نسبت بهش دارم اصلا انگار لاپایی میزاره حال میکنم از کیرش خوشم میاد اصلا بدنش میخوره به بدنم حال میکنم کلاس نهم و دهم اینطوری گذشت تا رفتیم کلاس یازدهم و ت مدرسه مون خوابگاه ساختن و اونجا میموندبم چون شهر از روستامون سی کیلومتر فاصله داشت بگذریم از این به بعد شبا کنار هم میخوابیدیم و موقعی که همه بچه ها میخوابیدن همدیگه دسمالی میکردیم یا با کیر همدیگه بازی میکردیم ی شب که هردومون سگ حشر بودیم اون صورتمو نوازش میکرد آروم انگشتشو کرد دهنم منم میک میزدم یکدفعه بطور ناخواسته لبامون نزدیک هم شد و از هم لب گرفتیم دیگه از اون به بعد کارمون شد هر روز هر شب اگه جای خلوت گیر می آوردیم از هم لب میگرفتیم و گرد گوش همدیگه میخوردیم و عشق بازی حتی از روی شلوار کیر همدیگه میخوردیم تا اینکه یه روز ت تلگرام چت میکردیم که من بهش گفتم خیلی دوست دارم عاشقتم اینا گفت کسشعر نگو تا گفتم آنقدر دوست دارم که حتی برات ساک میزنم گفت دروغ ميگي گفتم ثابت میکنم و شروع کردیم چت سکسی میگفت همچین از لای پتو کیرم میدم میخوری و همین شد و دیگه ساک زدن هام هم شروع شد ت خوابگاه براش ساک میزدم لب میگرفتیم از ابن حرفا تا یه روز رفتیم با هم سکس کنیم شروع کردیم به لب گرفتم گردن هم خوردیم لب گرفتیم ک حسابی حشری شدیم گفت میخام بکنم توت گفتم پس سوراخ با انگشت باز کن بار اولم بود با انگشت بازش کرد منم گفتم بده کورتو بخورم که خیس بشه دردم نگیره یه ساک حسابی براش زدم اومد پشتم سرشو که رد کرد یکم درد گرفت آروم آروم حل میداد تو که تا ته یهو حل داد که منم آه ناله میکردم اونم حال میکرد یکم تلمبه زد گفت بیا روش عوض کنیم خوابید رو زمین منم سوار کیرش شدم و بالا پایین میکردم خودمو و تو اون حالت لب میگرفتیم ازش خیلی حال میداد بعد گفت پاشو میخاد آبم بیاد بلند شدم سرپا کرد ت سوراخم آبش که اومد کشید بیرون ریخت زمین بعد من لاپایی کردمش آبم اومد ریختم زمین امروز هم با هم سکس کردیم که خیلی بهم حال داد لب بازی ساک زدم براش کونم گذاشت منم بهش لاپایی انداختم امروز 141397نوشته پارسا
0 views
Date: December 11, 2019