سلام اسم من علیرضا هست و 17 سالمه قد معمولی با 50 کیلو وزن.این خاطره ای که میخوام بگم مال سه سال پیش.من از وقتی که یادم میاد خانواده ما با یکی از فامیل های دورمون همیشه رفت آمد داشتند که من با پسرشون خیلی دوست هستم اسمش نیماست و هم سن و سال خودمه و مثل خودم سفید و خوشگل با اندامی نسبتاً کوچک و بدون پشم نه چاق و نه لاغر ولی من موهایی قهوهای دارم اون موهایی روشن،خب بریم سر اصل مطلب ما از سن دوازده سیزده سالگی با هم حرف های سکسی میزدیم و خیلی بیشتر از سنمون می فهمیدیم تا اینکه ی روزی ما باهم رفته بودیم بیرون که نیما برگشت و به من گفت میای با هم دیگه حال بکنیم و سر صحبت رو باز کرد و من از روی خجالت مخالفت کردم،گذشت تا اینکه رفته بودیم خونشون و من گفتم نیما بیا بریم تو اتاقت حوصلم سر رفته اونم قبول کرد،اتاقش پله میخوره میره به سمت بالا و این یکی از خوبی های خونشون که صدامون رو نمیشنوند،تو اتاق یکم رو تخت با هم بازی کردیم که وسط کار ی شیطونیایی میکردم که خودشم فهمید و بهم گفت خجالت نکش بیا یکم حال کنیم منم قبول کردم،فیلم سوپر زیاد میدیدیم ولی حرفه ای نبودیم شلوارش رو کشیدم پایین کیر من بزرگ تر مال اون بود،بهش گفتم تو مال منو بخور منم مال تو رو می خورم قبول کرد و رو تخت به پهلو دراز کشیدیم وقتی کیرم رو گرفت تو دستش ی حس خوبی بهم دست داد و شروع کرد به خوردن دهنش یه گرمای خاصی داشت چقدر خوب بود داشتم از حال میرفتم که گفت پس چرا مال منو نمیخوری؟ تازه یادم افتاد و لبام رو گذاشتم رو کیرش و سرش رو میمکیدم خیلی با حال بود دلم می خواست گازش بگیرم،اون رفته بود تو حس و یه دستش رو میمالید رو شکم و پهلوم و با اون یکی کیرم رو گرفته بود حرفه ای کار میکرد تا اینکه حشری شده بودم و خوردن رو متوقف کردم و با دو تا دستام صورت و لپ هاشو گرفتم و یهو کیرم رو از تو دهنش در آوردم و دستم رو گرفتم رو کیرم و آبم ریخت تو دستم و با آب دهنش قاطی شده بود خیلی حال میداد و منو بیشتر حشری میکرد اون تا آبمو دید به شوخی گفت فکر کنم نصفشو خوردم اههه،دستم رو با دستمال پاک کردم و افتادم روش و لبام رو گذاشتم رو لبش خیلی نرم و حشری کننده بود مخصوصاً وقتی که با زبونش بازی می کنم،همه ی این کار ها رو برای اولین بار داشتم انجام میدادم،نیما گفت من هنوز حال نکردم و منو به پهلو خوابوند رو تخت و افتاد پشتم هنوز کیرش خیس بود دستش رو کرد تو دهنم و مالید و انگشت کرد به کیرش و گذاشت لا کونم و بدون مقدمه فشار داد رو سوراخم من سوزشی حس کردم،کارش خوب بود ولی دوتامون بی تجربه بودیم،بدن نرم و سفیدش میمالید به پشتم و با دستش شکمم رو گرفته بود و تا ته کرد تو کونم و با این کاراش منو دوباره حشری کرده بود،چون کیرش خیلی بزرگ نبود راحت میکرد توش یکدفعه حس کردم پا هاش یکم لرزید و کیرش و تا ته محکم کرد تو کونم و آبشو ریخت توش حس خوبی داشتم کیرش رو آروم در آورد و با دستمال کونم رو تمیز کرد،برگشتم و دست کردم تو موهاش و گفتم نیما جون منم میخوام بکنم راضی شد و خوابید رو شکم،وای عجب کون خوشگلی داشت از منم بهتر بود،تف زدم رو کیرم و گذاشتم لاش واای نرم ترین چیزی بود که تا حالا کیرم حس کرده بود یکم ور رفتم تا سوراخ تنگشو پیدا کردم و سرش رو کردم توش دیدم داره آی آی میکنه میگه آروم تر،خوابیدم رو بدنش و لبام رو گذاشتم رو گردنش و ارومش کردم بدنش منو دیوونه میکرد،یکم شل کرد و منم تا ته کردم توش داشت آه آه میکرد که من یه نگاه به کمر و کونش کردم و حشری شدم و محکم کردم تا ته و آبمو ریختم توش خیلی حال داد کیرم رو در آوردم و همونطور که کیرم لا کونش بود خوابیدم روش و بوسش میکردم،کونشو چنگ زدم و بلند شدم و برگردوندمش و خوابیدم روش دیگه حال نداشتیم و همینطوری از هم لب میگرفتیم بعدش خودمون رو مرتب کردیم و رفتیم پایین،از اون موقع تا حالا هر هفته که میریم خونه همدیگه با هم رابطه داریم و روز به روز نیما جذاب تر میشه و من حشری تر،این داستان کاملا حقیقته و من هیچ وقت اولین سکسم رو یادم نمیره ببخشید که سرتون رو درد آوردم،فعلا.نوشته rincess_mastana
0 views
Date: February 20, 2019