سلام میخواستم خاطره گی خودم رو با سپهر براتون تعریف کنم من نیما هستم و 18 سالمه و سپهر هم 20 سالشه اولین باره که دارم داستان مینویسم دیگه ببخشید اگه بد باشه خلاصه خونه سپهر یه محله پایین تر از محله ما بود خب بگی نگی همدیگرو میشناختیم توی یه سایت مجازی بودم (کلوب) که یکی اددم کرد و اومد گفتگو یکم باهاش چت کردم گفت منو میشناسی گفتم نه رفتم آلبوم عکسهاش بعد دیدم قیافش آشناس بعد گفتم آها این همون سپهر هست خلاصه باهم توی چت آشنا شدیم و بعد از مدتی بهم گفت اهل گی هستی گفتم نیستم خب راستش من خیلی قیافه بچه گونه دارم و سپهر هم بد نبود اونم خوشگل بود با اسرار های سپهر یه قرار گزاشتیم با ماشین اون رفتیم یکم گشتیم و خیلی اسرار داشت یبار بریم حال کنیم منم خیلی خجالتی بودم و دیگه چیزی نمیگفتم بعدش یکم گشتیم و خدافظی کردیم اومدیم خونه شماره به همدیگه داده بودیم از طریق اس میحرفیدیم آخرش این سپهر مخ منو زد گفت اصلا لباس در نمیاریم فقط مالش و بوس گفتم باشه اینم بگم تموم این اتفاق ها دیروز رخ داده بهم اس داد گفت خونشون خالیه بیام محلشون منو ببره خونشون رفتم محلشون اومد جلوم و تا خونشون راهنمایی کرد و رفتیم توی اتاقش و گفت فیلم سکسی باز کنم گفتم باشه ولی در حقیقت اصلا یه نیگاه هم به فیلم نکردیم بعد بهم گفت روی سینه دراز بکش یه بالشم بود دراز کشیدم سپهر میگفت یکم کلاس ماساژ رفته یکم منو ماساژ داد بد نبود البته قبلش تیشرتمو خودش در آورده بود ولی شلوارم بود یکم ماساژ داد و اونم تیشرتش رو در آورد و روم خوابید و از پشت گردنمو میخورد و لیس میزد یکم همین جوری از کمرم لیس میزد و بوس میزد بعد یکمی منو برگردوند کمرمو باز کردو شلوارمو کشید منم هیچ کاری نمیکردم آخه خوشم اومده بود بعد منم پا شدم شلوار اونو در آوردم و هنوز شرت هامون رو در نیاورده بودیم و از رو شرتمون کیر همدیگرو میمالیدیم سپهر روم خوابید و سینه های بی موی منو لیس میزد اونم هیچ مویی نداشت خیلی خوشم میومد گردنمو لیس میزد و سینه ها کم کم رفت پایین و رسید به کیرم آروم شرتمو در آورد و کیرمو گرفت دستش و لیس زد قشنگ میخورد خیلی حال میداد کامل میداد تو و خودش در میاورد یکم این کارو کرد و جاهامون رو عوض کردیم من روی اون دراز کشیدم و گردنشو لیس زدم و رفتم پایین و شرتشو در آوردم و منم مثل سپهر کیرشو خوردم اینم بگم اولین بارم نیست یه کیر میخورم آخه اولین بار بدم میومد ولی الان خوشم میاد دیدم سپهر گفت داره آبم میاد دستمال کاغذی چند تا برداشتم که وقتی بیاد تمیزش کنم یکم با دستم بازیش دادم که آبش اومد آبش زیاد بود تقریبا 6 تا دستمال کاغذی رو خیس کرد گفت یکم روم دراز بکش تا حالم بیاد سر جاش یکم روی بغل هم صبر کردیم و سپس بر گشت گفت بهم لاپایی بزن گفتم اول بیا ساک بزن تا لیز بشه همینکارو کرد و کیرمو گزاشتم لای پاش خیلی داغ بودم و نفس نفس میزدم کیرمو آروم چند بار بالا پایین کردم دیدم بهم گفت بکن توش خیلی تعجب کردم یکم به نوک کونش تف زدم و بهم گفت فقط آروم گفتم باشه کیرمو که گزاشتم روی کونش یکم که فشار دادم صداش بلند شد گفت آروم آروم بعد کیرمو تا ته کردم توش گفت پاره شدم درش بیار منم همونجوری وایساده بودم بعد آروم آروم تلمبه زدم نمیدونم داشت حال میکرد یا نه ولی التماس میکرد کیرمو در بیارم یکم تلمبه زدم بعد گفت درد داره گفتم برگرد تا راحت بشی برگشت و پاهاشو گزاشتم رو شونم و کیرمو گزاشتم تو کونش ولی بازم همون آش و همون کاسه خیلی درد داشت بعد یکم کیرمو خودش گفت در بیار و درش آوردم و گفت تو دراز بکش منم دراز کشیدم و اونم کیرشو تف زد و گزاشت روی کونم و آروم آروم داد توش منم التماس میکردم که آروم بکنه آخه خدایی درد داشت یکم بعد سریع تلمبه میزد منم خوشم میومد و زود کیرشو در آورد و آبشو ریخت روی کونم و بعد با دستمال کاغذی تمیز کرد و یکم روم خوابید و دیرمون بود پاشدیم لباس پوشیدیم و خدافظی کردیم و اومدیم خونه و ببینم فردا پس فردا خونه خالی جور بشه بازم میریم حال کنیم این بود داستام من اینم بگم به ناموسم قسم دروغ و خیالبافی نیست همش عین واقعیته من خیلی داستان های سایت داستان سکسی رو خوندم طرف توی نظر به آدم فحش میده که داستانت دروغ بودهاگه حس میکنید داستانم دروغه شاید از اینکه اولین بارمه داستان مینویسم و ..دیگه تموم شد دیگه مرسی که وقت گذاشتین خدافظنوشته نیما
0 views
Date: November 25, 2018