گی کیر دراز در لباس صورتی
ه بودم و نرم شده بود ولی بازم تنگ بود .
بازی انگشتش رو توی کونم حس میکردم دولم! سفت شد . با دو انگشت دولم رو میمالید . از نوک
کیرش داشت آب میزد بیرون . سر کیرش رو چسبوند به سوراخ کونم
. مالید و بالا پایین کرد . لیز شده بود .
سرش رو فشار داد نفسم بند اومد . دوباره و دوباره . چند بار آروم فشار داد . گفت جون چه کون تنگ
ی داری . ساسان این کون فقط مال منه . منم گفتم مال تو من زن تو میشم . با یه فشار سر ک
یرش رفت توم . تمام تنم درد گرفت
نفسم
بالا نمی اومد وای چقدر بزرگه کیرت
کشید بیرون و دوباره فرو کرد تا نصفه رفت . صدام در نمی اومد . حس کردم لگن کونم داره میشکن
ه . تا ته کیرشو کرد . تازه فهمیدم که یه دریچه دیگه توی کونم هست که کیر گندش از اون دریچه هم ر
فت تو . میخورد به یه ناحیه از کونم که با هر ضربه به اون ناحیه پاهام سست م
یشد و آب دولم آروم روان شده بود.
وای خایه هاش به کونم میخورد . تلمبه هاش تند شد . من مثل یه کودک زیر کیرش گاییده میشدم . ت
لمبه هاش تندتر شد چند دقیقه مثل جنده منو میکرد . آبش که داشت می اومد ضربان کیرش رو حس
میکردم . و بعدش هم مایع گرم که کونم رو پر کرد . تنم سست شده بود و بدون اینکه متوجه بشم آب
دول منم داشت آروم میریخت. کیرش کمی شل شد و خود بخود از کونم اومد بیرون . جون نداشتم بلند بشم . رفت خودشو شست . من رو شکم رو لبه تخت بودم . لباساشو پوش
تازه 18 ساله شده بودم و رفتم سربازی با یه دیپلم تخمی
بعد از آموزشی افتادم توی یکی از شهرهای شمالی . بخاطر خوش خطی و شاید هم خوشگلی شدم منشی گروهان . جناب سروان هم که بچه جنوب بود خیلی هوامو داشت .من یه پسر ظریف و سفید و بور چشم سبز که خیلیها چشمشون دنبال من بود .
شبها بعد از شام موقعی که خاموشی میزدند من میرفتم توی دفتر گروهان و کارهای فردا صبح رو راست و ریس میکردم نامه هارو بایگانی میکردم . یکی از همین شبها افسر نگهبان فرمانده خود من بود که دیده بود چراغ دفترش روشنه اومد توی دفتر که منم با شلوارک و بدون بلوز توی دفتر بودم چون هوا بدجور گرم و شرجی بود . وقتی اومد توی دفتر من هول شدم و خواشتم لباسم رو بپوشم که گفت راحت باش . منم فقط بلیزمو انداختم رو دوشم و سلام کردم . گفت چرا نخوابیدی ؟ من گفتم آخه شبها کارهای فردا رو انجام میدم . نشست پشت میزش . گفتم جناب سروان چای تازه دمه بریزم ؟ که گفت نه هوا گرمه . یه سیگار روشن کرد که براش فندک زدم. گفت تو سرباز خوبی هستی و من خیلی بهت علاقه دارم و بهت پوئن زیادی دادم ( راست میگفت تنها سربازی که موهاش بلند بود من بودم و ماشین زیر پام بود و راحت میرفتم بیرون )و ازت خیلی راضی هستم فردا بعد صبحگاه چند نفر بیار اطاق بایگانی رو خالی کن کمدهاشو بیار توی دفتر و تخت و کمدتو بیار توی اطاق بایگانی نمیخواد توی آسایشگاه بخوابی . فقط یه قولی بده . گفت چشم چه قولی ؟ گفت قول بده که همیشه مرتب باشی و موهای بدنتو همیشه شیو کنی. کمی خجالت کشیدم و گفتم چشم . سیگارشو خاموش کرد یه دستی به پشت سرم کشید و ادامه داد تا بالی کونم. و رفت .
فردا صبح بعد صبحگاه چند نفر رو آوردم و اطاق رو تمیز کردند و تخت و کمدمو آوردم توی اطاق بایگانی که دیگه شده بود اطاق استراحت خودم . بعدشم رفتم حمام ( توی دفتر حمام و دستشویی بود) با ژیلت صورت و موهای کم سینه خودم رو اصلاح کردم و دو دل بودم موهای دست و پام رو بزنم یا نه! دل رو زدم به دریا و موهای دست و پام رو هم زدم . خودم از سفیدی تنم حال میکردم . کاملا اندامم شده بود یه دختر 16 ساله با سختی موهای کونم رو هم تراشیدم آینه رو گذاشتم رو زمین و کامل دور سوراخ صورتی کونم رو صاف کردم .
خودمو خشک کردم و لوسیون به تنم زدم که جوش نزنه.
عصری توی دفتر بودم که جناب سروان اومد . درو پشت سرش بست و گفت : خب مثل اینکه از اطاقت راضی هستی . منم گفتم ممنون بله راحته. گفت قولت رو که یادت نرفت؟ روم نمیشد تو چشمای میشی اون نگاه کنم .گفتم نه خیر به قولم عمل کردم . اومد جلوم و با اون قد بلندش که صورت من تا روی سینه اون میشد سرم رو گرفتم بالا توی صورتش نگاه کردم . نگاهش خیلی مهربون و شهوتی بود . سرخ شدم و گرمای تنش به صورتم میخورد . دستش رو آورد به پایین تیشرتم و کشید بالا و از تنم در آورد . گفت اووووووووووووف چه تمیز و سفید. چه نوک سینه های صورتی نازی داری . فقط لبخند زدم . دستشو گذاشت رو شونه هام و منو چرخوند .
پشتم بهش شد . کمر شلوارکم رو گرفت و با شورتم کشید پایین.
این دفعه گفت آهههههههههههههههه جوووووووووووووووووووووووووووووووووووون چه کون نازی وای ی ی ی ی ی
دست کشید به لپ کونم و کمی چاکشو باز کرد دستشو کشید لای درز کونم. کمی سوراخ کونم رو قلقلک داد . با انگشت فشار داد . لباشو گذاشت روی شونه هامو میک زد. با زبون پشت و زیر گردمنو لیس زد . داغ داغ شده بودم و پاهام سست شده بود و میلرزیدم. از لای پام دستشو آورد رسوند به خایه هام و آروم کشید به سمت عقب. کمی دردم اومد آخ.
گفت جون .
چرخوند و کیر کوچیک و صورتی منو گرفت توی دستهای بزرگ و قویش.
مالید و قشارش داد
گفت جون چه دول نازی .
وقتی گفت دول ! خجالت کشیدم که کیرم خیلی کوچیکه .
در حالت راست بودن 7 سانت نمیشه. خایه هام هم خیلی کوچیک و آویزون بود .
من مثل جوجه تو بغلش گم شده بودم .
سروان با اندام ورزیده پوست برنزه قد 190 100 کیلو وزن و ورزشکار بدن مو دار . لباسهاشو درآورد و از روی شرت یه کیر خیلی بزرگ خودنمایی میکرد. شورتش رو کشید پایین . وای کیرش با سر بزرگ و قهوه ای تیره و خایه های سفت بزرگ جلو روم بود نمیتونستم نگاهش نکنم . چسبید بهم کیرش بالای شکمم بود . دستشو انداخت زیر بغلم بلندم کرد نشوند رو میز . من کلا 55 کیلو بیشتر نبودم . مثل یه دختر بچه تو دستاش بودم. خوابوند منو رو میز .
پاهامو باز کرد . سوراخ صورتی کونم رو میمالید . دوباره بغلم کرد انگار چیزی یادش افتاده بود . منو برد توی دستشویی . و گفت با شلنگ آب گرم . توشو بشور.
خجالت کشیدم . گفت من میرم بیرون. تو بشور بیا
چند بار با فشار آب گرم رو توی کونم پر و خالی کردم و با شامپو توشو شستم . اومدم بیرون . نشسته بود رو صندلی و کیرش راست و برافراشته جلوش خودنمایی میکرد . رفتم جلوش سرم رو فشار داد رو کیرش حتی سرش توی دهنم جا نمیشد . به زحمت لیس زدم و سرش رو میک زدم رگهای کیرش متورم شده بود و دو دستی کیرشو میمالیدم . منو خوابوند رو تخت و پاهامو داد بالا . انگشت کلفتش هم بزور میرفت توی کونم با اینکه با آب گرم سوراخو رو شستید و از لپم بوس کرد . من چشمام بسته بود و کمی اشک از گوشه چشمم میریخت . بهم گفت مرسی مطمئن باش برات صد برابر جبران میکنم . و البته جبران کرد و بعدا براتون می
گم چه جوری.
ولی این مرد من یک مرد داغ بود و برام کلی لباس زیر دخترونه و توری و جوراب شلواری . دامن کوتاه و تقریبا یه ساک لباسهای سکسی خرید و هر روز آخر وقت با من سکس داشت و هر روز هم برام کادو میگرفت . و بارها با هواپیمای نظامی منو مرخصی میفرستاد . چندین بار هم توی خونشون منو گایید .