… قسمت قبلاون توی یه کلاس دیگه بود تو مدرسه همیشه سعی میکردم باهاش رابطه برقرار کنم یا اینطوری بگم حداقل جلوی چشمام باشه تو زنگ تفریح سر صف به هر حال همیشه با دیدنش حس خاصی بهم دست میداد سوال این بود که چطور با هاش دوست شم منتظر یه فرصت بودم . چندین بار بود که تا در خونشون تعقیبش میکردم اونم یه جورایی بو بورده بود بالاخره مچمو گرفت اونم جلوی در خونشون از ترس ریده بودم سلام کردم داشتم جیم میشدم که گفت بیا اینجا کارت دارم گفتم با منی گفت نه با درختم آخه غیر منو تو کس دیگه ای هم هست گفت یه مدت تو منو بعد مدرسه تعقیب میکنی من من کنان گفتم آره گفت چرااااااا؟ جواب من این بود دلم میخواد با تو دوست شم گفت از نگاهت تو مدرسه معلوم بود سرخ شدموگفتم روم نمیشد خندید گفت غروب میرم استخر بیا باهم بریم من قند تو دلم آب شد قرار رو واسه ساعت 4 دور میدون گذاشتیمو خداحافظی کردیم وقتی رسیدم خونه از خوشحالی و استرس گیج میزدم به ارزوم رسیده بودم خلاصه بعد اینکه دور میدون به هم ملحق شدیم تاکسی گرفتیم و رفتیم استخر وقتی وارد سونا شدیم کسی توش نبود کنار هم نشستیم گفت امروز بخارش خیلی زیاده گفت ماساژمیخوای گفتم بدم نمیاد حین ماساژ تابلو بود داره با کونم ور میره کیرم راست شد گفت حالا نوبت تو موقع بلند شدن کیرم تابلو شد اونم متوجه شد ولی چیزی نگفت بعد استخر موقع خداحافظی شمارمونو رد و بدل کردیم فردای اون روز روز تعطیل بود ساعت 9 زنگ زد گفت بیا خونمون خالیه بیا S بازی کنیم رفتم و موقع بازی بود که دیدم پاشو انداخته رو پام و مدام پاشو تکون میداد بازی قطع کرد و گفت مشروب میزنی گفتم بدم نمیاد خلاصه پیکارو ردیف کردو خودشم شد ساقی بعد 3 یا 4 شات یه دفعه بدون مقدمه گفت تا حالا با هیچ پسری حال کردی گفتم دیوونه شدی معلومه نه تو چی اون گفت آره خیلی حال میده یه امتحانی بکن حدس زدم میخواد منو بکونه تو این فکر بودم که یهو گفت اول تو بکون و بعد دستشو برد طرف کیر نیمه راستمو اومد رو پام نشست و شروع کرد به خوردن گردن گفتم چیکار میکنی گفت از کیر راستت معلومه لباساشو در آورد و منو لخت کرد رو کاناپه درازم دادو کیرشو گذاشت رو کیرمو از پشت کونمو چنگ میزد فوقالعاده سفید بود اونم با موهای مشکی 69 شدیم بعد چند دقیقه گفت بریم حمام توی وان حال کنیم گفتم یکی میاد تابلو میشه گفت رفتن لواسون رفتیم حموم دیدیم حال نمیده دوش گرفتیم اومدیم بیرون علاقه عجیبی به لب خوردن داشت میگفت اب دهنت خیلی خوشمزست اون روز لاپایی حال کردبم خیلی خوش گذشت فردا تو مدرسه دیدمش داشتم آدامس میخوردم منو یه گوشه برد و گفت آدامس داری گفتم نه یدونه داشتم که خوردم گفت همونی که تو دهنته رو بده رفتم بدم دور و برو نگاه کردو لبو چسبوند گفتم نکن خیلی خطرناکه یکی میبینه اونم گیر داده بود حالا ول نمیکرد گفت شب میای خونمون گفتم مگه خالیه گفت نه ولی میریم تو اتاقم شب شد و بعد اجازه گرفتن از خونه رفتم خونشون درو باز کرد پدر و مامانش تو آلاچیق حیاط بودن بعد سلام علیک با پدر مامانش پیداش شد اون پسر بزرگ زیبای پدر مادر بود رفتیم اتاقشو درو بست و دست کرد تو شلوارم و شروع کرد همزمان به مالوندن کونمو و لب گرفتن گفت تو هم همین کارو کن دیدم بساط ردیف کرده کرمو اسپریو گفتم چیه میخوای فیلم سوپر بازی کنی گفت نه میخوایم قشششنگ همدیگرو بکنیم گفتم بیخیال یه لاپایی که این حرفا رو نداره گفت وقتی میگم قشششنگ منظورم سوراخه در و قفل کردو لخت شدیم این بار بدونه ساک زدن رفتیم سر اصل مطلب گفت داراز بکش میخوام رو کیرت سوار شم کونشو چرب کردو گفت بیا یکم با دست تحریکش کن بعد رو کیرم آروم آروم سوار شد و یه حال اساسی داد منم آبمو ریختم تو کونش بعد ازمن لب گرفت و گفت نوبت توو بخوابو وصیت کن گفتم سوارخم تنگه دردم میگیره گفت حالا حالتو کردی میخوای تیز بازی در بیاری گفتم چی میگی بیا همش مال تو فقط میگم آروم بکن دردم می آد خلاصه ترتیبمو داد اتاقش حمام داشت رفتیم به نوبت دوش گرفتیم و بعد رو تخت بغل هم تا صبح خوابیدیمنوشته austin
0 views
Date: November 25, 2018