یاسر و نسیم

0 views
0%

سلام من نميدونم که داستانم چطوري بدست شما ميرسه هرکاري کرد. نتوستم عضو اين سايت بشم حالا من داستانمو مينويسم بعدا تو گوگل سرچ ميکنم ببينم داستانم ميره تو اينترنت يا نه خب من ياسر هستم 20 سالمه بچه کرج هستم حوالي ميدون آزادگان ميشينيم ولي دقيقا نميگم کجا راستش نميخوام از خودم تعريف کنم ولي اي بد نيستم تجربه سکس هم چند بار دارم قدم 180 سانته هيکلي نيستم لاغر هم نيستم لباس قشنگ به تنم ميشينه پوستم سبزست موهامم دم اسبي ميبندم يه رفيق دارم به اسم مسعود 25 سالشه تازه نامزد کرده ما باهم خيلي خوبيم هر دقيقه خونه همديگه هستيم جمعه ها که جفتمون سرکار نميريم 24 ساعته باهم هستيم داستان از 6 ماه پيش شروع شد مسعود ايaنا يه همسايه جديد داشتن 4 نفره يه زنو شوهر با يه دختر 16 ساله و يه پسر 7 ساله خونشون دقيقا بغل خونه مسعود اينا بود دختره قيافه معمولي داشت اسمش نسیم ست قد کوتاه تپل مپل معلوم بود که رون و کون توپي داره سينش کوچيک بود اوايل با ما خوب بود من و مسعود پرسپوليسي هستيم و اون استقلالي کم کم سر کل کل قرمز آبي بينمون خراب شد با باباش سلام عليک داريم خلاصه منو نسیم مثل کارد و پنير شديم ولي با مسعود خوب بود تا اينکه مسعود بم گفت که رفته خونه نسیم براش ويندوز عوض کنه باهاش تنها شده نسیم هم با تاپو شلوار بوده گفتم کرديش؟ گفت نه پدر نامزدم بفهمه خر تو خر ميشه آخه اينا همديگرو ميشناسنيه روز رفتم خونه مسعود اينا داشتيم شطرنج ميزديم تشنم شد رفتم ت. آشپزخونه آب خوردم ديدم يه فلش رو اپن هستش گفتم مسعود دمت گرم ديگه چند روز پيش ازت فلش خواستم گفتي ندارم پس اين چيه؟گفت مال اين دخترست داده براش آهنگ پر کنمبعد از چند دقيقه گفت عکساشم توشهمثل جت پريدم کامپيوترو روشن کردم عکسارو ديدم واي چه بدني داشت سفييد چه پاچه هايي داشت توي يکي از عکسا شلوار استرج پاش بود عجب کووون تپلو گردي داشت هر کاري کردم که بزاره عکسارو بردارم مسعود نزاشتگفت برو مخشو بزن بکنش ولي عکسارو برندار واسه من بد ميشه .از اون روز رفتم تو نخش ديگه باهاش کل کل نکردم با هزار بدبختي شمارشو گير آوردم تلفني مخشو زدم ولي نگفتم ياسر هستم حدود يک ماه باهاش اس بازي کردم تا اينکه روز قرار فرا رسيد توي پارک جهانشهر منتظر من شد قبل از اينکه برم منو ببينه اس دادم که حتما از ديدنم شوکه ميشيکلي تيپ زدم با يه شاخه گل رفتم پشتش تا برگشت منو ديد کپ کرد بهش گفتم از کارام پشيمونم افتخار دوستي ميديد؟خنديد و باهم دوست شديم کم کم بعداز گذشت دو ماه اينقدر باهاش راحت شدم که ازش لب ميگرفتم ميماليدمش تا اينکه بحث سکس وسط اومد اول نازو نوز ميکرد ولي بعدا راضي شد بلاخره خونمون خالي شد بردمش خونه تا اومد تو اتاق انداختمش رو تخت شروع کردم به لب گرفتن لباش خوشمزه بود لباساشو دونه دونه دراوردم يه تيشرت آبي تنش بود از تنش دراوردم سوتينش مشکي بود دراوردم دوتا انار ناز افتاد بيرون حالا نخور کي بخور خيييلي خوشمزه بود نسیم آه و اوف ميکرد پایان شکمو گردنو سينشو خوردم کمربندشو باز کردم شلوارشو از پاش دراوردم چه روني جوون بلند شدم خودم لخت مادرزاد شدم کيرم دراز نيست ولي کلفته گرفت تو دستش گفتم ساک بزن گفت نه بدم مياد.يکم جلق زد رفتم شرتشو دراوردم عجب کسي داشت تپلي و خشگل با دست ارضاش کردم نسیم داشت ديوونه ميشد دمر خوابوندمش جووووووون چه کووني سفيد نرم گوشتي لاشو باز کردم سوراخ کوچولو و قرمز زد بيرون گفتم تا حالا چندبار کون دادي؟گفت اولين بارمه ولي پارسال پسرعمم از رو شلوار بيخ ديوار بهم چسبوندرفتم روغن آشپزخونه رو آوردم کونشو چرب کردم يه بالش گذاشتم زير شکمش رفتم روش کيرمو گذاشتم دم کونش تا فشار دادم گفت آيييييي خيلي درد داره از کون نميدم گفتم پس ساک بزن گفت نه نه همون کون ميدم گفتم تحمل کنفشار دادم تا ميخواست سرش بره تو خودشو سفت کرد سينشو چنگ زدم شل کرد بلاخره رفت تو گفت يهو نکنيا بزار دردش کم شه هي کله کيرمو درمياوردم بعد تو ميکردم خوابيدم روش هي سر ميدادم تو کونش چه تنگ بود کيرم درد گرفت نسیم و محکم گرفتم اونم جيغ ريز ميزد يهو تا دسته جا کردم زارپ رفت تو کونش چنان دردي گرفت که از زيرم پريد بيرون تو اتاق دستشو دم کونش گذاشته بودو بالا پايين ميپريد اشکش درومد دوباره خوابوندمش کيرمو جا کردم آروم آروم عقب جلو ميکردم ووووييي چه داغ بود لمبراي کون تپلشو چنگ ميزدم گلوشو گاز گرفته بودم نسیم چشاشو بسته بود از گوشه چشمش اشک ميومد تشکو چنگ ميزد کم کم سرعتمو بيشر کردم کونش گشاد شده بود کونش ميلرزيد همونجوري بلندش کردمش حالت سگي قمبل کرد منم تلمبه ميزدم باور کنيد تا اون روز 5 .6 بار سکس کرده بودم پنج دقيقه ايي آبم ميومد اين بار انگار نه انگار کمرشو گرفته بودم تلمبه ميزدم اصلا تو اين دنيا نبودم نسیم هم هي ميگفت ايي کونم ياسر جان تورو جون مادرت يواشترديدم ميخاد آبم بياد گفتم هاني جون يه دقيقه تحمل کن ميخوام محکم بکنمگفت باشه.با سرعت تلمبه ميزدم تق تق تق تق تق ديوونه شده بودم نسیم گريش درومد سه چهارتا هم زدم دم کونش خييلي حال ميداد دااغ و تنننگ يه پنج ثانيه خون به مغزم نرسيد آبمو با فشار پاشيدم تو کونش نسیم بلند گفت اوووووووووووووفکيرمو دراوردم افتادم زمين نفسم بالا نميومد اولين بار بود که همچين حالي ميشدم نسیم رفت دستشويي و لباس پوشيد رفت تا 2 روز ميگفت کونم ميسوزهبعداز اون سکس ديگه نشد اساسي بکنمش هنوزم باهم دوستيم خداکنه مکان و وقت جور شهخدا کنه بتونيد بخونيد 2 ساعت وقت گذاشتم نوشته یاسر

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *