سلام من مهرنوشم 40 سالمه بنابر اینکه باید مشخصات خودمونو بگیم میگم که قدم 170 هست وزنمم 73 کیلو سایز سینه هام 80 هست لبام پر و قلوه ای هست و دماغم کوچیکه و یکم قوز داره و موهام معمولا بلند و خرمایی رنگه و درضمن فوق لیسانس حسابداریم دارموقتی 20 سالم بود با پسری آشنا شدم که عالی و همه چیز تموم بود دوستی ما تو دانشگاه اتفاق افتاد و دو سال طول کشید و بعدش ازم خواستگاری کرد خانوادم موافق ازدواج ما نبودن و اونو بیکار و علاف میدونستن اما عشق اون هوش منو برده بود و چشمم جز اون کسیو نمیدید خانوادم راضی به ازدواج شدن ولی گفتن اگه ازدواج کنی دیگه دختری به اسم مهرنوش نداریم و با ما قطع رابطه کن منم قبول کردم و با عشق زندگیم ازدواج کردم دو سال بعد زندگی رومانتیک ما من حامله شدم و پسرم آیدین به دنیا اومدن هم دانشگاه میرفتم هم مواظب پسرم بودم و زندگی رومانتیک و خوبی داشتم به خانوادمم نیازی نداشتم اما 4 سال بعد ازدواج یک روز خبر دادن حال پسرم بد شده رفتم مهد و گرفتمش که ببرمش خونه اما وقتی رسیدم خونه شوهرمو درحال سکس با خانم همسایه دیدم حالم خراب شد درخواست طلاق دادم و بچمو هم گرفتم و مهریم رو تا قرون آخر ازش گرفتم.بعد اون افسرده بودم و متلک های خانوادم و اطرافیان تمومی نداشت تا یکسال حالم خراب بود که دوستم پری از لندن اومد و از شرایط زندگی اونجا برام گفت منم ازش خواستم کمکم کنه برم اونجا و همه پولا و سرمایمو چنج کردم و بعد یک مدت رفتم لندن اونجا یک خونه کوچک تو خیابون کینگ چارلز خریدم و به عنوان حسابدار تو یک فروشگاه زنجیره ای کار کردم مدتی گذشته بود که حس میگردم به سکس نیاز دارم یکزوز رفتم خونه پری و مسئله رو با پری درمیون گذاشتم اونم یکهو بی هوا دست گذاشت رو کسم و گفت خب عزیزم خودم برات رفعش میکنم من که توقع نداشتم خودم کشیرم عقب و گفتم نه پری منظورم این نبود پری دوباره دستشو رو کسم گذاشت و گفت پس منظورت چی بود؟میگی نیاز داری منم میگم فعلا برات خودم رفع کنم تا وقتی که کیر جور کنم از اینکع انقدر رک حرف زده بود خجالت کشیده بودم ولی خب از اینکه دست داغش رو کسم بود حشریم شده بودم اونم همونطور که توضیح میداد هرکس نیاز داره کسمم میمالید و من گرم تر شده بودم حرفاش که تموم شد گفت خب؟حالا درآر بازم جلوشو گرفتم و گفتم پری بخدا نمیتونم اما پری پررو بدون توجه به من شلوارک و شورتمو کشید پایین خجالت کشیده بودم که پری رفت تو اتاقش و با یک ماساژو برگشت و روشنش کرد و میمیالید بع کسم و توشم میکرد و منم آه های بلند میکشیدم که بعد چند دقیقه با یک آه خیلی بلند ارضا شدم وقتی ابم اومد و بیحال شدم گفت دیدی چه کیفی داشت از این به بعد خجالت نکش و نیاز داشتی به خودم بگو بعد هم یک لب از لبام گرفت و زبونشو کرد تو دهنم و بعد اینکه زبونامونو بهم زدیم و لب همو خوردیم من رفتم خونمون از اون به بعد روم تو روی پری باز شدع بود جلوش شلوار و شورت عوض میکردم باهاش حموم رفتم و….پری مرتب منو با پسرای مختلف آشنا میکرد و منو به پارتی های خودش میبرد و مرتب ازم میخواست گذشته رو فراموش کنم و از حال لذت ببرم اما من هنوز کمبود اعتماد به نفس داشتم ولی با دیسکو رفتن ها و مالیده شدن توسط افراد و وقتی لباس هام تنگ و باز بود بهم نگاه میکردن و شماره میدادن یک جورایی خوشم اومدع بود و کم کم لباس هام بازتر و تنگ تر میشد و بیشتر دیسکو میرفتم با پسرا و مردا لاس میزدم و باهاشون عشق و حال میکردم و میزاشتم بع سینه هام دست بزنن یا ی میدادم بالا تا یک نگاه بندازن و کیف میکردم تا اینکه یک شب شنبه پسرمو خوابوندم زود و یک تاپ قرمز کوتاه که نصف سینه هام معلوم بود و فقط نوکش معلوم نبود پوشیدم با یک شلوارک مشکی که باسنم از دو طرفش زده بود بیرون لباس زیر هم نداشتم پری اومو دنبالم و وقتی دید کلی سوت کشید و کیف کرد و یکم که لبامو خورد رفتیم سمت دیسکو چون فردای اون روز تعطیل بود خیلی شلوغ بود نشستیم نوشیدنی سفارش دادیم و میخوردیم که پری گفت ببین کی اینجاس و رفت جلو پسری رو بغل کرد و بهم معرفیش کرد همکارم ساموئل اسورد ساموئل خیلی جذاب بود باهاش دست دادم و کنار ما نشست و نوشیدنب خوردیم تقریبا زیاد داشتم میخوردم و حسابی تو حال بودم که سامو رفت وسط رقصید و بعد از من خواست همراهیش کنم موقع رقص دستشو میمالید به باسنم و یک حالتی چنگش میگرفت و کپل های باسنمو تو دستاش بالا پایین میکرد بعد پایین تنمو چسبوند به خودش خیلی داشتم حال میکردم و شهوتی بودم بدنشو کامل چسبوند به بدنم هردومون داغ بودیم تو چشای ابیش نگاه کردم و از هم لب گرفتیم حسابی لبامو میخورد و گاز میگرفت و گردنمو میک میزد و تو همون حال کس خیسمم میمالید شهوتی صهوتی شده بودم بعد بلندم کرد و منو برد سمت یک اتاق که یک تحت داشت منو انداخت رو تخت و در اتاقو قفل کرد بعد تیشرتشو درآورد و اومد روم و تاپمو درآورد و وحشیانه سینه هامو میخورد و گاز میگرفت و میکشید و تو دستاش میگرفت و فشار میداد بعد شلوارکمو درآورد و کسمو یک جا کرد تو دهنش و شروع کرد به میک زدن های محکم و عمیق و زبونشو تو چاک کسم فرو میکرد و بالا و پایین میکرد که لرزیدم و آبم ریخت خیلی کیف کرده بودم رفتم جلو و شلوار و شرتشو باهم کشیدم پایین کیرش سفید بود و چندان کلفت نبود اما بلند بود و سرش صورتی و برجسته بود اروم سرشو کردم تو دهنم که موهامو گرفت و سرمو عقب و جلو میکرد یکهو سرمو اورد جلوی جلو و کیرش تا ته رفت تو دهنم که عق زدم و درآورد بعد منو برعکس کرد و حالت سگی کرد و زد به کونم چند تا ضربه به کونم زد و بعد شروع کرد به لیس زدنش کپل هامو لیس میزد و میمالید بعد اروم با انگشتش کسمو با کرد و سر کیرشو کرد داخل حس خیلی خوبی بود و از لذت یک آه بلند کشیدم بعد مدت ها کیر رفته بود تو کسم اونم بیشتر کرد تو و شروع کرد تلمبه زدن کیرشو تا ته میکرد تو و تلمبه میزد و تخماش میخورد به کسم بعد چند دقیقه ارضا شد و ریخت داخلم منم بیحال افتادم و تو بغلش خوابیدم صبح ساعت 5 بلند شدم به سرعت قرص اورژانسیو خوردم و رفتم خونه بعدازظهر پری اومد و براش ماجرا رو گفتم اونم جیغ زد و گفت پس خیلی بهت خوش گذشت بلا منم به شوخی زدمش گفت راستش خودم با سامو هماهنگ کرده بودم برای اینکع کیف کنی و روتم باز شه میدونستم به سامو نه نمیگی گفتم جدی میگی پری؟خندید و دست کرد تو شورتم و گفت اره عشقم حالا میبینی بعد این زندگی چه لذتی داره راستم میگفت بعد اون باز تر و پررو تر شده بودم کارهای سکسی تری میکردم و دو تا سکس دیگع هم تو دیسکو داشتم بعد مدتی یکروز با دو تا از دوستای انگلیسیم دوروتی و جنا رفته بودیم ساحل بعد چند دقیقه جنا و دوروتی رفتن قسمت آب درمانی طبیعی و من ترجیح دادم بمونم و آفتاب بگیرم سوتینمو باز کردم و گذاشتم تو ساکم و شورتمم درآوردم و رو یک پارچه دراز کشیدم و حوله کوچیکمو جوری گذاشتم که فقط جلو کسمو بگیره و مقداری از خط کسم پیدا بود از اینکه مردای جذاب اینطوری نگاهم میکردم کیف میکردم چند تایی ازم خواستن که تنمو روغن بچه بمالن که گفتم نه تا اینکه یک پسر جوون دیگه اومد جلو و ازم خواست تنمو روغن بچه بماله نگاهی بهش کردم بهش میخورد عرب باشه کیرش خیلی کلفت بود و از برجستگی شورتش کاملا پیدا بود که بزرگه قبول کردم و اون شروع کرد اول یکم ریخت دستش و با کف دستش سینه هامو میمالید خیلی ماهرانه میمالید بعد شروع کرد مالیدن رون هام و لای رون هام بعد اروم مالید و انگشت کرد به کسم لبمو گاز گرفته بودم برم گردوند شروع کرد مالیدن کونم و خط فاصل سوراخ کونم تا کسم رو هی میمالید اروم بهم گفت ویلاش همین نزدیکه میخوام باهاش بیام یا نه منم قبول کردم حولمو پیچیدم دور پایین تنم و ساکمو برداشتم یک اس ام اس به جنا زدم و براش ماجرا رو خلاصه نوشتم رفتیم تو ویلاش چقدر بزرگ بود تو حیاطش یک جکوزی داشت رفتیم داخلش و شروع کرد لب گرفتن ازم درحالیکه لب میگرفت انگشتشو کرده بود تو کسم انگشتش کلفت بود و خیلی حال میداد اب داغ بود و حسابی حال میکردم انگشتش رو حسابی چرخوند تو کسم و بعد یک انگشت دیگشم کرد تو و حرکت داد خودمم سینه هامو میمالیدم و بعد چند دقیقه بالاخره کیرشو کرد تو کسم کیرش خیلی کلفت و داغ بود جیغ بلندی زدم کیرشو بی حرکت تو کسم نگه داشته بود و بعد چند دقیقه هردومون ارضا شدیم رفت یک نوشیدنی آورد و خوردیم بعد گفت میخوام از کون بکنمت به جز دو سه بار که تو دوران دوستی با شوهر سابقم بود دبگه کون نداده بودم و قبول کردم برام یک تخته پلاستیکی بزرگ آورد روش به سینه خوابیدم بالا تنه ام تا کمر روی تخته بود و روی اب بودم تخته رو به خودش نزدیک کرد و پاهامو انداخت رو دیواره جکوزی خم شد و شروع کرد لیس زدن سوراخ کونم لیسش میزد و انگشتشو میکرد داخلش کونم تنگ بود و به محض درآوردن انگشتش دوباره سوراخش جمع میشد اروم کیرشو اورد جلو و سرشو کرد داخل درد داشت داد زدم درش بیار اما اون توجهی نمیکرد و بیشتر میکرد تو بعد چند دقیقه از درد خبری نبود و یک جورایی خوشم اومدع بود اونم کیرشو بی حرکت نگه داشته بود داخلش که ابش اومد و بعد رفت برام یک نوشیدنی دیگه آورد نشستیم خوردیم شمارشو گرفتم و رفتم پیش جنا و دوروتی و حوالی غروب پسرمو از خونه دوستش گرفتم و رفتیم خونه شبش پری اومد و براش ماجرا رو تعریف کردم پری هم یک نیشگون از سینه ام گرفت و گفت شیطون شدیا منم خندیدم گفت نظرت چیه منم باهاش آشنا کنی؟ گفتم نه واسه چی؟ گفت خب تو که با من قبلا حال کردی بیا اینبار سه نفری بکنیم گفتم شاید خوشش نیاد گفت نه چرا از من خوشش نیاد؟حالا تو بهش بگو شاید قبول کرد تو فکر رفتم پری واقعا سکسی بود با اینکه 35 سالش بود و 5 سال از من بزرگتر بود اما بدن فوق العاده سفیدی داشت که حتی یک چروک هم نداشت موهاش کوتاه و بلوند بود و مدل هیکلش ساعت شنی بود با وجود مطلقه بودن و داشتن دو تا دختر اما کسش تنگ تنگ بود و صورتی روشن و طراوت کسش در حد یک دختر 20 ساله بود قبول کردم و به اون پسر که اسمش راشد بود و اهل امارات بود اس دادم و ارش پرسیدم اونم استقبال کرد قرار شد شنبه اون هفتع که پسرم قرار بود صبح بره خونه دوستش و شب باشه بیان خونه من شنبه صلح بهد رسوندن پسرم رفتم آرایشگاه و حسابی اپیلاسیون کردم موهامو تجدید رنگ کردم و رفتم خونه یک ست توری سبز فسفری پوشیدم که تو تن سفیدم خیلی قشنگ بود ارایشم کردم پری اومد کتش رو درآورد زیرش یک لباس سرهمی که با چند تا نخ بهم وصل شده بود پوشیده بود و همه جاش کامل معلوم بود یکم نشستیم تا راشد اومد باهاش دست دادیم کلی تعریف کرد و کیرش همون دم در شق شد پری هم اذیت میکرد و به فارسی میگفت وای مهرنوش این با این قراره ما رو بکنه منم سعی میکردم صبور باشم ولی تو دلم غوغا بود بعد خوردن شیرموز رفتیم سمت تخت بزرگ دو نفره من راشد سریع لخت شد و شروع کرد لب گرفتن از پری منم کیر راشد رو میمالیدم و میکردم تو دهنم و ماساژ میدادم راشد اشاره کرد بشینم رو کیر شق شدش و من شورتمو درآوردم و نشستم روش پری هم کسش رو گذاشته بود بالای دهن راشد و اون میخوردش و من و پری روبروی هم بودیم و سینه های همو میمالیدیم من بعد چنو دقیقه ارضا شدم و ابم ریخت بعد پری رفت سراغ کیر کلفت راشد و براش مرتب ساک میزد و قربون صدقش میرفت منم کسمو بالای دهن راشد نگه داشته بودم و اون میخوردش بعد چند دقیقه من دوباره ارضا شدم و پری رفت رو کیر راشد نشست و من از پری لب میگرفتم که راشد ارضا شد و آبش ریخت تو کس پری بعد پری گفت حاضری از کون بکنیم عشقم؟راشد ذوق کرد و گفت البتهمن عاشق کونم پری حالت سگی شد و راشد رفت پشتش منم رفتم زیر پری و درحالیکه راشد پری رو از کون میگایید من کسشو میخوردم که پری ارضا شد و راشد هم پشتش بعد چند دقیقه ارضا شد و کلی اب ازش رفت بعد سه تایی بیحال دراز کشیدیم پری لخت تو بغل راشد منم لخت تو بغل پری درحالیکه با آلت های هم بازی میکردیم خوابیدیم راشد کلی از پری تشکر کرد و پری قول داد بزاره هروقت خواست از کون بکنتش رابطه سه نفره ما مدت های طولانی طول کشید حدود 2 سال و نیم پری سه بار از راشد حامله شد و هر سه بار بچشو سقط کرد چند باریم بخاطر مشکلات کون به پزشک مراجعه کرد ولی میگفت عاشق کیر راشده و مثل اون ندیده و نمیخواد ولش کنه منم با پسرای مختلفی مثل دیگو اسپانیایی یا مری که یک خانم سکسی انگلیسی بود یا دو تا برادر ایرانی رابطع داشتم دو تا برادر ایرانی اسم ماهان و هادی….هادی 24 سالش بود و یکم تپل بود ماهانم 20 ساله بود و خوش هیکل و اروم بود وقتی با پری رفته بودیم نایت کلاب ما رو دیده بودن که فارسی حرف میزدیم و بهمون ملحق شده بودن وقتی فهمیدن هردو مطلقه ایم و پایه ایم مشخص بود خیلی ذوق کردنمن و پری حسابی عشوه میومدیم و پری واسه دو شنبه هفته آینده که دختراش مسافرتن دعوتمون کرد تا روز دوشنبه هم ما یک گروه مشترک واتس اپ زده بودیم و هی حرفای سکسی میزدیم روز دوشنبه رسیده بود و من پسرمو بردم خونه دوستش و رفتم خونه اول کل بدنمو موم انداختم و بعد حسابی آرایش کردم یک لباس خواب کوتاه که دو سه سانت زیر کسمو گرفته بود و سینه هام کامل معلوم بود هم پوشیدم و روش یک کت انداختم و نشستم پشت فرمون و رفتم خونه پری پری در رو برام باز کرد یک پارچه نازک حوله ای دورش بود و موهاشم نیمه خشک بود گفت رفتم حموم ولی فرصت نکردم خودمو خشک کنم و یک چشمک زد منم رفتم جلو و با ماهان و هادی دست دادم بعد هم کتمو درآوردم و رفتم روبروشون عمدا طوری نشستم که از گوشه پیرهنم ی ذره کسم معلوم باشه اونا هم تظاهر میکردن دارن باهام حرف میزنن ولی به زور نگاهشونو از رو کسم برمیداشتن و هی سرشونو اروم میچرخوندن که بتونن بقیع کسمم ببینن ماهان دیگه داشت خیلی میدید که به شوخی گفتم پدر چته کجا رو نگاه میکنی؟ یکهو برای چند ثانیه دامنمو دادم بالا و گفتم اینا دیدیش؟خیالت راحت شد بعد خندیدم و دامنمو دادم پایین ماهان مشخص بود کاملا شق کرده پری هم چایی تعارف کرد و بعد رفت بین ماهان و هادی نشست و هی خودشو به اونا میمالید عقب و جلو که میشد سینه هاش و کسش معلوم میشدن یکهو تلفتش زنک خورد و رفت جواب بده که به هادی و ماهان گفتم ی شوخی میخوام با پری بکنم شما هم پایه باشید اونام باشه ای گفتن و خندیدن تلفن پری که تموم شد اومد بشینه همینکه از کنارم رد شد حولشو کشیدم و حوله که به جایی بند نبود باز شد و پری لخت مادرزاد جلوی ما مونده بود که جیغ زد وای مهرنوش حولمو بده گفتم بیا بگیر تا خواست بگیره حوله رو پرت کردم سمت ماهان و ماهان گرفتش حسابی پری رو لخت چرخوندیم اخر دست هادی افتاد و هادی دوید که فرار کنه و پری گرفتش و خواست بگیرتش که افتادن رو زمین و هادی رو زمین دراز کشید و پری اومد رو کیرش نشست و هی میگفت بدجنس حولمو بده و خودش رو عقب جلو میکرد چشای پری خمار شدع بود و هادی هم مشخص بود حشری شده هادی و پری تو چشمای هم نگاه کردن و از هم لب گرفتن و شروع کردن به با هم مشغول شدن به ماهان نگاه کردم و گفتم چیو نگاه میکنی؟ماهان دستپاچه گفت هیچی گفتم تو دلت نمیخواد؟گفن چرا خیلی گفتم پس منتظر چی هستی؟ این رو گفتم و لباس خوابمو درآوردم و لباسای ماهانم سریع درآوردم و دراز کشیدم ماهان سرش رو برد سمت کسم و اول بو میکرد و دماغش رو میمالید به کسم دماغشم استخونی بود و از برخورد دماغش با کسم و تاجکش خوشم میومد و حسابی حشری شده بودم که شروع کرد لیس زدن کسم زبونش رو با ظرافت میکشید روی کسم و اروم باهاش چوچولمو بالا و پایین میکرد درحالیکه داشت کسمو میخورد دیدم پری و هادی اومدن سمتم و جفتشون شروع کردن خوردن سینه هام و مالیدنش هرازگاهی هم من و پری از هم لب میگرفتیم یا هادی از ما لب میگرفت که ارضا شدم و ابم اومد بعد ماهان کیرشو که کوچیک بود اروم کرد تا ته کرد تو کسم کیرش کوچیک بود و با منقبض کردن کسم بهم حال میداد هادی هم رفت سمت چوچولم و نرم و اروم کردش تو دهنش که یک اه بلند کشیدم پری هم کیر هادی رو میخورد و لیس میزد ماهان ارضا شد و آبش رو ریخت داخلم هر چهارتامون ارضا شده بودیم و کف زمین برای دو سه ساعت خوابیدیم و بعد بیدار شدیم و نوشیدنی خوردیم بعد من رفتم بالا سر پری که دراز کشیده بود برعکس بهش شدم ازش لب گرفتم و سینه مو کردم تو دهنش خودمم خم شدم رو سینش رو کردم تو دهنم یعنی اون سینه من رو میخورد و من مال اونو و حسابی ملچ ملوچ میدادیم درهمون حال ماهان هم رفت کیرشو کرد تو کس پری و هادی هم شروع کرد به خوردن سوراخ کون و کس من که حسابی لیز و لزج شده بودن پری لرزید و با یک جیغ ارضا شد و ماهان هم چند دقیقه بعد ارضا شد و همشو ریخت تو کس پری بعد ماهان پری رو سگی خوابوند و کیرش رو میمالید به کونش هادی هم کیرش رو میمالید دم کسش و اروم فقط میمالیدن پری هم فوق العاده حشری شده بود که تحمل نیاورد و داد زد بکنید داخل ماهان و هادی هم کردن تو منم درحالیکع کسمو میمالیدم این صحنه رو دیدم و ارضا شدم ماهان و هادیم بعد کردنش ارضا شدن و چهارتایی رفتیم رو تخت کینگ سایز پری و به عرض تخت بالشت هامونو گذاشتیم و تو بغل هم لخت خوابیدیم تا حدود 1 سال با اون تا برادر رابطه داشتیم و حسابی ما رو میگاییدن که هادی بخاطر ازدواج از جمع ما رفت 1 سال بعد ماهانم عاشق یک دختره شد و وقتی دختره هم بهش ابراز عشق کرد از پیش ما رفت بعد چند ماه یک روز تو فروشگاه تقریبا اخرای شب بود و داشتیم میبستیم که یک آقایی با عجله چندتا قلم جنس آوردن که حساب کنم گفتم داریم میبندیم آقا اونم به فارسی گفت ای پدر ریدم تو این زندگی منم بلند خندیدم گفت شما ایرانید؟گفتم بله اونم انگاری یک ذره خجالت کشیده بود گفت اصلا بهتون نمیاد بهش گفتم آدم باحالی هستی برات حساب میکنم و یکم اصافه تر وایسادم و سریع کارشو انجام دادم اونم بعد تموم شدن کارش ازم تشکر کرد و کارت فروشگاهشو بهم داد و رفت فروشگاهه لوازم ورزشی داشت چندباری با پسرم رفتم فروشگاهش ازم 7 سال بزرگتر بود و 42 ساله بود اسمش کاظم بود از زنش طلاق گرفته بود و با دختر 12 سالش 15 سال بود که اومده بود انگلیس خلاصه با هم آشنا شدیم و بچه ها هم دوست شدن چند ماهی با هم بودیم بچه ها رو میبردیم دریا_شهربازی و…کاظم خیلی خوش قلب و متشخص بود بهترین مردی که تو عمرم دیدم….یک روز بهش همینطوری گفتم میخوام برم باشگاه چون دارم اضافه وزن پیدا میکنم فردای اون روز که اومد خونم اون و پسرم رفتن زمین والیبال نزدیک خونه بازی من و کاظم که تنها شدیم یک نایلون درآورد که توش یک نیم تنه و شلوارک ورزشی بود گفت وقتی گفتی میخوام برم باشگاه برات آوردمش جزو بهترین اجناس فروشگاهمه کلی تشکر کردم ازش گفت برو بپوش ببینم اندازته رفتم پوشیدم یک شرت چسبون سکسی سکسی به رنگ آبی داشت که با پوست سفیدم خیلی جور بود با یک نیم تنه ستش که سینه هام رو مینداخت بیرون پوشیدمش و گفتم بیاد تو که زیپش رو ببنده وقتی اومد تو تعجب کرده بود انگاری دهنش خشک شده بود وقتی اومرع بود زیپم رو ببنده از عمد چسبیده بود بهم و کلفتی کیرش رو روی کونم حس میکردم نفسای داغش میخورد به گردن لختم اروم یک بوسه روی گردنم نشوند بدنم داغ شده بود زیر گوشم گفت مهرنوش گفتم بله؟ اروم نجوا کرد دوستت دارم بغض کردم خیلی وقت بود اینو از مردی نشنیده بودم برم گردوند و چشم تو چشم شدیم به ارومی لبش رو چسبوند به لبم و بوسه ای لطیف از لبم گرفت با بوسه نیم تنه رو از تنم درآورد و سینه های لختم معلوم شد گرفت تو دستش و بو میکرد و بوسشون میکرد به ارومی لیسشون میزد و بوسشون میکرد خودشم لخت شد بغلم کرد و بهم چسبیدیم دستم رو دور گردنش انداختم و اروم گفت مهرنوش زندگیمی شکمم رو بوس کرد و اومد پایین و دستشو به شورتم گرفت و گفت مهرنوش خانومم اجازه هست؟بغضم ترکید و گفتم تو واقعا دوسم داری؟گفت نه…عاشقتم با گریه زاری گفتم هیچوقت ترکم نمیکنی؟گفت هیچوقت منم شورتم رو کشیدم پایین و کیر داغش رو اروم وارد کوسم کرد و شروع کرد به قربون صدقم رفتن بعد ارضا شدن تو بغل هم دراز کشیدیم و یک چرت کوتاه زدیم بعد برا جفتمون شیرکاکائو آورد سکی خیلی لطیف و زیبایی بود بهترین سکس عمرم بود الان 5 ساله ازدواج کردیم خونه هامون رو فروختیم و یک خونه 4 خوابه تو خیابون پیکتون داریم و یک پسر 4 ساله داریم بهشم ماجرای زندگیمو قبل اون گفتم اونم قبول کرده بود تا الانم بهش حتی یکدونه خیانتم نکردم قصدم ندارم به هیچ وجه بکنم چون عاشق و متعهدمممنون از خوندن ماجرای من.نوشته مهرنوش
0 views
Date: February 18, 2019