عاشقشم بودمدیوونش بودمهمه دنیام بودکی فکرشو میکرد عشق زندگیمو وسط بازی تو اتوبوس دانشگاه پیدا کنم.بالاخره بعد کلی تلاش بهش رسیدم.دنیا تو مشتم بود .کسی ک فکر میکردم واقعا منو بخاطر خودم میخواد . شایدم همینطور بود ولی ب مرور زمان عوض شد.بعد شیش ماه اشنایی بالاخره منو تو خونشون دعوت کرد. شروع کردیم گفتن از روزایی ک تلاش میکردیم علاقمونو بهم بگیم ولی جفتمون یه عنصری داشتیم ب نام غرور ک باعث میشد نتونیم پا جلو بزاریم.کم کم حرفامون جاشو ب آغوشمون دادبقل ها ، نوازش ها …غرق در بوسه بودیم ک خواستم لباسشو در بیارم ….ولی ترس و تو چشماش دیدم.دوست نداشتم ببینم ک از من ترسیده نمیخواستم از اعتمادش سو استفاده کنم.شیش ماه گذشت رابطمون نزدیک و نزدیک تر روز ب روز وابسته تر .دیگه لخت تو آغوش هم غوطه ور بودیم و از وجود هم لذت میبردیم اما هنوز دروازه های بهشت ب روم باز نبود .دلم نمیخواست کاری کنم ک عشقم ناراحت شه.از همه چی مهم تر برام تو دنیا بود.بهش گفته بودم تا خودت ازم نخوای دختر بودنتو ازت نمیگیرم.کار ما شده اورال سکس و ارضای هم .تا سال دوم رابطمون روز تولدش …روزی ک فکر میکردم هیچ روزی برام لذت بخش تر از اون روز نباشه ب بدترین کابوس من تبدیل شد.عشقم بدون اینکه به من بگه نامزد کرد و داشت میرفت آلمانکسی ک قسم خورده بود تو اخرین ثانیه عمرش باهام باشهکسی ک میگفت یدیقه نباشی من میمیرم.رفت اما با رفتنش قلب منن بردموند یه ادم بی روح …کجایی …کجایی نا رفیقحداقل بیا روزگارمو ببینبیا ببین دوریت چیکارم کردهمنی ک به عشق خوشحال کردن تو کار میکردم ک هر چی بخوای بخرمچی برات کم گذاشتم ک رفتی؟پوله یارو؟پول برات عشق اورد؟خوشبختی ؟خیلی دوست دارم بدونم منم خوبمیه بالکنیه چایی یه سیگارو فکر ب گذشتهدلخورم از دنیا ک چرا باید همه چی مادی باشهچرا باید عشقا کاغذی یا آهنی باشه ؟ کاش میشد هیچوقت سوار اون اتوبوس نمیشدمکاش نبودم ک نابود نمیشدمزندگیم شده پر از ای کاش و حسرت گذشتهامیدوارم هر جا هستی خوشبخت باشی عشقم #Kدوستان من تازه عضو این سایت شدم اولین داستان هم داستان زندگیه تلخ خودم بودیه حرفی هم با دخترا دارمبا پسرا رو راست باشید کسی ک همه چیشو برا شما میزاره لیاقتش این نیستپول خوشبختی نمیاره …نوشته DARK_ASSASSIN
0 views
Date: July 10, 2019