یکی از شب های رویایی ام

0 views
0%

نور قرمز چراغ خوابي كه كنار تختمون بود افتاده بود تو صورتش.نگاهش كردم حس آرامش كل وجودمو فرا گرفت.زل زد تو چشمام و يه لبخند قشنگ زد ديوونه ی خنده هاشم. وقتی ميخنده ديگه هیچي از دنيا نميخواممنو گرفت تو بغلش آروم صورتمو نوازش ميكرد بين بازوهاش آروم گرفتم نفسای گرمش به گردنم ميخورد.آروم لباشو گذاشپ رو لبام از حرارت لباش داشتم ديوونه ميشدم. منو ميبوسید و آروم لبامو ميخورد.كم کم رفت سمت گردنم ميدونست وقتي گردنمو ميبوسه چقدر لذت ميبرم…بغلش كرده بودم و دستمو ميكشيدم لاي موهاي صاف و قشنگش. منو از خودش جدا كرد و دوباره زل زد تو چشام هنوزم وقتي نگاهم ميكنه قلبم از جا كنده ميشهگفت خانوميه نازم؟ اجازه ميدي؟منم با حركت سرم گفتم آرهتاپمو از تنم در آورد و خيره شد به تنم انگار دفعه اولش بود تنمو ميبينه…گفت جوووون بعدش نوك يكي از سينه هامو گذاشت تو دهنش و اروم ميخوردش اونيكي سينمم با دستش ماساژ ميداد.سينه هامو با دست فشار ميداد و همه جاي تنمو غرق بوسه ميكرد وقتي رسيد به شلواركم يه نگاه شيطنت آميز بهم كرد و بعد شلوارك و شورتمو باهم در آورد.منم تيشرتشو از تنش در آوردم و شونشو بوسيدممنو خوابوند رو تخت و پاهامو باز كرد و سروع كرد به خوردن و ليسيدن و مكيدن كسم.ديگه دست خودم نبود از ته دل ناله ميكردم انقدر لذت بخش بود كه انگار تو اين دنيا نبودم…أنقر كوسمو مكيد كه داشتم از حال ميرفتم گفتم امير جونم بسه ديگه جون واسم نمونده يه لبخند قشنگ زد و اومد كنارم لبامو بوسيد منم شلوارشو در آوردم كيرش حسابي باد كرده بود داشت شرتشو پاره ميكردشرتشو در آوردم و كيرشو گرفتم تو دستم سفت سفت شده بود خيلي داغ بود…يكم با دستم باهاش بازي كردم بعد گذاشتمش تو دهنم اول همه جاشو ليس زدم بعد سرشو گذاشتم تو دهنم و حسابي ميكش زدم انقدر مكيدمش و هم زمان هم با دستم ماليدمش بهم گفت دختر بسه الان آبم ميادامنم يه خنده ي كوچولو كردم و ولش كردم.خوابوندم رو تخت كيرشو از بالا تا پايين كوسم ميكشيد با اين كارش حشرمو 100برابر ميكردبا ناله گفتم اميييير زود باش ديگهههه…اونم يه چشم عشقم گفت و كيرشو آروم فشار داد داخلدستاشو گذاشت دو طرف سرم و خم شد روم هميشه دوست داره موقع سكس زل بزنه تو چشمام تا به قول خودش لذتو تو چشمام ببينه…شروع كرد به تلمبه زدن اولش آروم ميزد و ازم لب ميگرفت… بعدش حركتشو تند تر كردوقتي ميديدم عشقم داره اينجوري لذت ميبره ديگه هيچي از دنيا نميخواستم…ميگفت جووون…چه كس تنگي دارييييي…. دارم ميكنمت نفسم…منم از شدت لذت فقط ناله ميكردموقتي داشتم ارضا ميشدم ديگه تقريبا جيغ ميزدماين كارم باعث شد اونم حسابي حشري بشه و با چندتا تلمبه محكم آب داغش بريزه تو كوسم…خسته شده بود سرشو گذاشت رو سينم و مثل فرشته ها خوابيد…نوشته مریم

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *