یک شب اتفاقی با همکلاسی

0 views
0%

سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان. من اولین باره که داستان مینویسم اگر ایرادی داشت به بزرگی خودتون ببخشید. این داستان مربوط به دوره ی کارشناسی من در دانشگاست تقریبا سه سال پیش. بعد از مدت ها تصمیم گرفتم توی مقطع کارشناسی ادامه تحصیل بدم، بعد از چند سال دوری از دانشگاه با همه ی خاطرات خوب و بدی که از دوره ی کاردانی برام به جا مونده بود… دوره ی کاردانی من خیلی شیطون بودم و سکس هم زیاد کرده بودم. ولی از وقتی که عاشق شدم و نامزد کردم واقعا دور همه چیز رو خط کشیدم.تا اینکه اتفاقاتی افتاد و جدا شدم. اینو گفتم تا بدونین دلیل دوری چند ساله از دانشگاه و خاطرات خوب و بد رو. بگذریم برسیم به داستان. توی دانشگاه مخصوصا رشته ی ما دخترای خوشگل زیاد بود مخصوصا یک نفر که شدیدا از این دخترای با کلاس یا بهتر بگم شاخ دانشگاه و کلاس ما بود. روز اول چشمم این دختر رو گرفت ولی مگه کسی جرات داشت سمتش بره، البته منم از اونجایی که یک مقدار خجالتی تشریف دارم هیچوقت مستقیم پا جلو نمیذاشتم. ترم یک گذشت. دو گذشت ولی ما حتی بهم دیگه سلام هم نمیکردیم البته چون من اکثر مواقع سرکار بودم خیلی کم میتونستم برم دانشگاه. تازه خبرش هم گرفته بودم که انگار دوست پسر هم داره. کلا دیگه داشتم بی خیالش میشدم که یه روز یکی از اساتید یک طرحی رو از بچه ها میخواست که خیلی ها از انجامش عاجز شده بودن. از اونجایی که من کار با نرم افزارم خوب بود اون طرح رو برای استاد انجام دادم و استاد اینقدر از من تعریف کرد که نزدیک بود پرواز کنم. خلاصه این پروژه و این تعریفای استاد باعث شد تا نگار خانم (اسم مستعار) بیاد دقیقا کنار من بشینه و در مورد پروژه کمک بخواد. کم کم شماره بین هم رد و بدل کردیم. پیام بازی شروع شد ولی همش در مورد درس بود. توی چندتا پروژه ام کمکش کردم تا اینکه دانشگاه پایان شد و من هیچ غلطی نتونستم بکنم. بعد از دانشگاه پیام دادن های ما ادامه داشت تا اینکه دلم رو زدم به دریا و گفتم ازت خوشم اومده. جالب اینجا بود که اونم میگفت توی کلاس از تو فقط خوشم میومد. توی همین تماسا و پیاما ازش درخواست سکس کردم ولی مخالفت کرد منم دیگه اصرار نکردم بهش اصلا انگار بهم بر خورده بود. خب اینم بگم من فقط دوست داشتم باهاش سکس داشته باشم چون میدونستم که با چند نفر بوده قبلا. اصل داستان از شبی شروع شد که من تنها توی خونه بودم حوصلمم سر رفته بود بهش پیام دادم، گفت با خانوادم حرفم شده دارم میرم فلان شهر البته با سرعت خیلی کم. منم با خودم گفتم این که نزدیکه اینطوری که داره میگه. بذار تیر آخرم رو شلیک کنم. گفتم آخه این وقت شب یه دختر تنها توی جاده خطرناکه. اگه دوست داری بیا پیش من صبح برو. اصلا فکر نمیکردم بگه باشه، خیلی سریع گفت باشه آدرس رو بفرست. منو میگین اصلا نفهمیدم چی شد. مثل برق و باد پریدم خونه رو مرتب کردم. زنگ زد گفت سر کوچه ام. رفتم دنبالش اومدیم داخل خونه. عجب تیپی زده بود. آرایش ملایم. ساپورت مانتو جلو باز. اصلا آمپرم چسبید روی هزار. ولی خودمو کنترل کردم. مانتوشو که در آورد با تاپ حلقه ای اصلا نزدیک بود آبم بیاد. واقعا بدن تراشیده ای داشت. سینه ها خوش فرم و سفت. موها لخت بلند. یه چیزی خوردیمو کنار هم دراز کشیدیم شروع کردیم به خاطره تعریف کردن یا بهتر بگم لیشتر کس کس و شعر تحویل هم میدادیم. تو بغل هم بودیم ولی هیچ کدوممون اقدامی نمیکرد. بعد یکساعت که تو بغل هم فقط حرف زدیم دیگه نتونستم تحمل کنم. همینطور که حرف میزدیم خیلی آروم شروع کردم دست زدن به سینه هاش. فقط نگاهم کرد. انگار اونم میگفت میخوام. لبمو بردم نزدیک صورتش. یه لب ریز گرفتم ازش. دومی ام گرفتم لب سوم خودشم شروع کرد لب گرفتن. قلبم سرعتش روی هزار بود. انگار پایان بدنم سست شده بود. دست میکشیدم روی باسنش از روی ساپورت. نمیدونین چه صحنه ای بود. آوردمش رو خودم. اونم شهوتش زیاد شده بود مثل چی از هم لب میگرفتیم. کم کم تاپشو در آوردم سینه های سفتو خوش فرمش عجیب زیر سوتیت خود نمایی میکرد انگار میخواست جر بده سوتین رو. سینه هاشو چنگ میزدمو لب میگرفتم ازش انگار روی ابرا بودم. کم کم ساپورتشو در آوردم. یه کون گرد سفید جلوم بود. دوست داشتم تا صبح گازش بگیرم. خوابوندمش شروع کردم گوش، گردن، سینه هاش، شکمش رو خوردن و لیس زدن. طوری که صداش توی کل خونه میپیچید. نوبت اون بود که منو بخوره لختم کرد شروع کرد همه جامو خورد. اینقدر حرفه ای ساک زد برام که پایان بدنم میلرزید. تخمام رو طوری میخورد که کمرم ناخوآگاه از روی زمین بلند میشد. نوبتی ام که بود نوبت کردن بود. ولی نمیدونستم از جلو باید بکنم یا از پشت. یکم کیرم رو روی چاک کسش مالیدم. خودش گفت بکن جلو. دیگه نپرسیدم چرا و چگونه. ولی اینقدر تنگ بود که کیرم به زور رفت داخل. تنگ و داغ. چنان فشاری به بدنه ی کیرم میاورد کسش که انگار یه نفر با دست داره کیرم رو فشار میده. شروع کردم به کردن نگار جونم. اولین پوزیشنمون هفتی معروف ما ایرانیا بود که خودم به شخصه خیلی دوست دارم پاهاشم دور کمرم حلقه میکرد منم میکردمش. چشمای نازش جلوم بود و حال کردنش رو که میدیدم کلی حال میکردم. بعد پوزیشن داگی رو امتحان کردیم وای کون قلمبه شدش جلوم بود با اون سوراخ کونش. داشت دیوونم میکرد. چند بار انگشت کردم تو کونش ولی اجازه نداد از کون بکنمش منم بیخیال شدم و تو کس داغش تلمبه میزدم. سکسمون تقریبا 30 دقیقه طول کشید چون من کلا کمرم سفته البته تاثیر تغییر پوزیشن ها هم بی علت نبود. وقتی آبم داشت میومد برگشته بودیم به همون حالت اول اون خم شده بود داشت نوک سینه منو لیس میزد منم تو کسش تلمبه میزدم که دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و در آوردم چنان آبم با فشار پاشیده شد که تا زیر گردنش هم ریخت. این یکی از بهترین سکس هایی بود که داشتم چون هم اتفاقی و از قبل تعیین نشده بود و هم با کسی بود که نزدیک دو سال تو کفش مونده بودم. البته داستان های دیگه ای هم دارم که اگه نظرتون این بود که میتونم ادامه بدم حتما مینویسم. نوشته A.abadan

Date: January 22, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *