یک شب سکسی

0 views
0%

سه ساله متارکه کردم و نزدیک دو ساله تنها زندگی میکنم. بعد از طلاقم اولین سکس هام بیشتر به خاطر لج بازی بود. دلم میخواست حصارشکنی کنم و روابط آزاد داشته باشم. تجربه های زیادی داشتم. ولی بهترینش دوستی بود به اسم سعید. یک مرد قدبلند با اندام ورزیده تنومند. صورت جذابی داشت و صدای زیبا. هر چند وقت یکبار می اومد دنبالم و با هم می رفتیم ویلاش. از همه چیزش خوشم می اومد. حرف زدنش رفتارهاش رانندگیش سیگار کشیدنش و ظاهرش. اولین شب بعد از اینکه یک شام مختصر خوردیم کمی گپ زدیم و بعد گفت که بهتره بریم اتاق خواب. یک بطری شراب فرانسه و سیگار هم با خودش آورد. با پایان میلی که بهش داشتم برام کمی سخت بود راحت باشم. هرچقدر سعی میکرد نزدیک باشیم یا بهم جوش بخوریم من خیلی وا نمی دادم. از درون می جوشیدم ولی هنوز روم باز نشده بود. سومین پیک رو که زدیم دیگه گرم گرم شده بودم. سرم سنگین بود دراز کشیدیم دیگه از هر دری حرف می زدیم و می خندیدیم. وسط یکی ازین خنده ها یهو لبهام رو گرفت و انگار با پایان وجود مک می زد لبمو. زبونش رو یهو می کرد تو دهنم و عمیق لب هامو می خورد. انقدر داغ شده بودیم که نفمیدم چطوری لباسامونو کندیم. در عین حال دستش روی سینه هام بود محکم می مالید. سینه هام درشته و سایزش هشتاده. تو مشتش جا نمی شد فشار میداد و می مالیدش پایان تنم حرارت بود. سینم درد می گرفت ولی دوست داشتم دلم میخواست فشارش بده بخورتش گازش بگیره. وقتی می رفت زیر گردنم و زبونشو روی گردنم سر می داد. وقتی سینم رو تو دهنش گذاشت تنم تیر کشید. دستم تو موهاش بود و چنگش میزد. یک سینم تو دهنش بود یک دستش رو سینم و دست دیگش کسم رو می مالید. خیس خیس بودم. کیرش حسابی راست و داغ شده بود. میمالیدش به تنم. وای. وقتی زبونش رو به نافم زد دیگه جیغ کشیدم و ضعف رفتم. میخواست کسم رو بخوره ولی من سختم بود. کشیدمش بالا و لبهاش رو به دندون گرفتم و کیرش رو گذاشتم رو کسم. وقتی دستم بهش خورد دیدم حسابی کلفت و بزرگه. یکم روم جابجا شد و کیرش رو گذاشت دم سوراخ. تا به خودم بجنبم فشارش داد یه لحظه هیچی نفهمیدم فقط داد زدم. خیلی برای کس من بزرگ بود. بازوهاشو رو چنگ زدم و سرم به عقب رفت. مکث کرد و دایم می بوسید منو زیر لب می گفت جوون عزیزم. داغی خیلی داغی. اخ. بعد دوباره و آروم کیرشو جابجا کرد و عقب جلو می کرد. حس میکردم از داغی الان منفجر می شم. بی مهابا داد می زدم و اون کم کم سرعتش رو بیشتر می کرد. با پایان وجود می خواستمش و لذت می بردم. دیوونه ام می کرد. دیگه درد کمتری می کشیدم و بیشتر لذت می بردم. دلش می خواست دایم صداش بزنم و حرف های سکسی بزنم ولی کمی سختم بود. یعنی دوست ندارم موقع سکس حرف بزنم. حالتم رو عوض کرد و چهار دست و کرد منو تو این فاصله یک سیگار هم روشن کرد. وقتی از پشت گذاشت مردم. از دستش در رفتم دوباره گرفت منو و از پشت گذاشت و می کرد. دود سیگار و بوی شراب و داغی حرارت سکس حسابی از خود بی خود کرده بود مارو نمیدونم چقدر سکس کردیم ولی اصلا نمیخواستم تموم بشه. شراب حسابی قوی کرده بود مارو هر از گاهی آروم می گرفتیم یه پیک میخوردیم و یه پک سیگار و دوباره شروع می کردیم. دیگه التماس می کردم تموم کنه منو برگردوند کیرشو گذاشت تو دهنم. نمیدونم چرا از هیچ کاری بدم نمیومد با پایان وجود می خوردم و زبونم روش می کشیدم و مک می زدم فکم درد می گردفت اخه خیلی بزرگ بود ولی باز می خوردم. بعد خودش شروع به مالیدنش کرد و هی به زبون من میزدم وقتی حس کردم داره آبش میاد بلند شده که رو سینم بریزه . پایان سینم خیس شده بود . بعدش حسابی وا رفتیم. الان هم مدتیه به دلایلی نمی تونیم همو ببینیم. امشب از سر دلتنگی خاطره اون شب رو نوشتم.

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *