…همه چي از ي اس ساده شروع شد يك اس اشتباهي ي عد اشتباهي زد اس اومد براي من.نوشته بود دلم گرفته ج دادم براي چي؟ گفتببخشيد اشتباهي فرستادم_هركي هستي نميتوني سر به سر من بزاريهيچوقت دنبال دختر بازي نبودم هميشه اقوام (دخترها)ميخواستندسر به سر من بزارند يه جوري امتحانم ميكردندگفتاز كي عقده داري ميخواي سر من خالي كني؟_از هيچكي_گفتم كه اشتباه شد-خب باشه حواست باشه كه ديگه اشتباه نشه بايديگه اس نداد يه روز گذشتدوباره-سلامپشت سرش گفت واي ببخشيد دوباره اشتباه شد-ببين هركي هستي خودت معرفي كن سر به سر من نزار-ببخشيد بخدا اشتباه شد(تو شماره كه زده بود آخر شماره بجاي 7 زده بود4 اينو بعد خودش گفت)-خب باشه حالا نميگي چرا ديشب دلت گرفته بود-ربطي به تو نداره-حتما آشنايي كه نميگي نه؟ديگه جواب نداد هرچي اس دادم ديگه ج ندادبعد از چند روز اس داد ي كار بگم انجام ميدي-بگو-شماره خودت بگير فقط بجاي 4آخرش بگير7 اگه جواب داد بهش بگو جواب شبنم بدهزنگ زدم به يارو گفت تو چكاره هستي؟-ي دوست-غلط كردي به نامزد من اس ميدي و زنگ ميزني-مودب باش احترام خودتو نگهدارخلاصه باهم بحث كرديمشبنم زنگ زد گفت چي شد بهش ز زدي؟-آرهبهش گفتم چي شدگفتدوباره ز بزن بهش بگو چطوري باهات آشنا شدم الان فكر ديگه اي ميكنهبازم ز زدم …دوباره همون آش و كاسهبهش اس دادم جريان چيه؟گفت نامزدمه ولي هنوز قطعي نشده پدرم نميزاره ي جورايي مخالفه دوساله باهاش آشنا شدم عاشقشم.شروع كرد به درد دل كردن يارو ازش سير شده بود ميخواست بهم بزنه بعداز اون شب ديگه اس نداد گوشيش خاموش كرد چند ماه گذشت يه شب اس اومد برامسلام-عليك-شناختي؟-بايد بشناسم؟-شبنم(شماره قبلش هم فرستاد)بعدازحال و احوال گفتمچه خبر از عشقت؟-ديگه حرفشم نزن نامرد ولم كرد رفت خورد شدم تنهام گذاشت.زنگ زدم بهش شروع كرد به گريه كردن.دل داريش دادم اينقدر باهاش حرف زدم تا آروم شد.از خودش گفت18 سالش بود تك فرزند بودهرشب به هم اس ميداديم به هم عادت كرده بوديم نميتونستم بيخيالش شم برام مهم شده بود و كم كم عاشقش شدم ميدونم چه فكري ميكنيد.درسته من عاشق يه صدا شدم اون هيچ حسي نداشت ميگفت من ديگه هيچ اميدي به زندگي ندارم ديگه عشقي ندارم به تو بدم فقط براي سرگرمي باهات بودم و…يه شب اس داد براي هميشه خداحافظرفت به همين راحتيشكستم، له شدم،نابود شدم هر شب تو رويام باهاش بودم تا چند ماه افسرده بودم بخاطر همين بعدش شروع كردم به چت كردن يه شب تو نت با يه دختر آشنا شدم به اسم ركسانا گفتم ميخوام باهات درددل كنم شماره بدم بهم اس ميدي؟گفت بده تا ببينم چه ميشهفرستادم براش از نت خارج شدم نيم ساعت بعدا يه اس اومد برامسلامگفتم شما؟گفت نشناختي؟پرسيدمركسانا؟گفتمحمد؟(اسمم)گفتماشتباه گرفتي فكر كردم آشنا باشهگفتشبنم هستم به همين زودي فراموشم كردي؟ ركسانا كيه؟خيلي نامردي برو گمشو.بدترين شب زندگيم بود تا تونست اس بي وفايي فرستاد(تو سراپا ادعائي،انكار نكن،دوست داشتنت را چشيدم مزه كشك ميداد)و…زنگ زدم هرچي توضيح دادم قبول نكرد اينقدر التماس كردم(تا ساعت 4صبح)تا حدودي رازی شد حق داشت ناراحت باشه.دوباره روزهاي خوش شروع شدمهربون بود خانم بود نفسم،قلبم، همه كسم شد.دوستش داشتم دوستم داشت شبا باهم سكس تل ميكرديم همش از رو علاقه بود نه شهوت.يه شب اس دادمحمد تو به من وابسته شدي؟تا آخرشو خوندم بهش زنگ زدمالتماسش كردم دوباره تنهام نذاره،-محمد بايد برم مجبورم-تورو خدا،شبنم من بدون تو ميميرم-بهت گفتم عاشق يه صدا نشو من از تو صدها كيلومتر دورم(اون ايلام بود من كرمان)بايد با پسر داییم ازدواج كنم بخاطر اينكه دوباره باهاشون آشتي كنيم از چندسال پيش باهاشون قهريم تنها شرط باهم آشتي كنيم همينهگريه كردم التماس كردم بي فايده بوداينقدر باهام حرف زد تا آروم شدم.مجبور بود سخت بود ولي بهش حق ميدادمبراش آرزويه خوشبختي كردم بهش قول دادم اگه روزي ازدواج كردم اسم دخترم بزارم شبنم.اون شب تا ديروقت با هم حرف زديم-خداحافظي نكرديم ازگفتم خطت خاموش كن.اون رفت….درست شب بعداز تحویل سال نو.بدترين عيدم امسال بود…ببخشيد طولاني شد شرمنده(با گوشي تايپ كردم اگه مشكلي داشت ببخشيد)با آرزويه شادي براي عشقم شبنمبايhell
0 views
Date: November 25, 2018