سلام .همین الان بگم چون سنم پایینه این خاطره سکس سبکی داره اگه از این مدل چیزا خوشتون نمیاد نخونین که بعدش کارتون راه نیفته من چند وقته داستانای اینجارو به عنوان مهمان میخونم . خیلی تمایلی به عضویت نداشتم ولی حس کردم دلم می خواد اینجا بنویسم . البته اگه bf ام بفهمه دارم خاطراتمونو جایی شیر می کنم پدرمو در میاره. در این حد از خودم بگم که آیدا هستم و امسال 18 سالم میشه. از 15 سالگی تا الان 3 تا دوست پسر داشتم با اولیش که فقط چند بار بیرون رفتم بعد باهاش کات کردم و با دومی 2 سال در رابطه بودم و رابطمون در حد لب گرفتن بود تا اینکه 6 ماه پیش از ایران رفت خیلی همدیگرو دوست داشتیم و سعی کردیم رابطمونو نگه داریم اما … نشد دیگه تقریبا 2 ماه خیلی ناراحت و نا امید بودم و خودم دوباره بهش برگشتم کاملا حس میکنم اونم هنوز دوسم داره ولی خب رابطه از راه دور خیلی سخته . به خاطر همینم تصمیم گرفتم خودمو راحت کنم باهاش صحبت کردم و گفتم که میخوام با یه نفر دیگه بیرون برم اونم قبول کرد و گفت حق دارم همچین کاری کنم خلاصه با دودلی پایان پیشنهاد یکی از آقایونی که مدت کمی بود میشناختمو قبول کردم. پدرام 8 ماه از من بزرگتره … بار اولی که بیرون رفتیم یعنی همین 1 ماه پیش خیلی با هم راحت نبودیم و مدام از این بحث های مسخره پیش می کشیدیم با ماشین دور میزدیم که تماس چشمیمون کمتر باشه . خب آخه خیلی یهویی شده بود اونم یکم آشنا درومد وقتی بیشتر شناختمش به خاطر همینم با هم خیلی راحت نبودیم . ولی تصمیم گرفتیم دوست بشیم… امتحانامونم شروع شد و در گیر درس شدیم ولی بعد از پایان امتحانا بیرون بودیم تقریبا یه روز در میون . بار سومی که بیرون رفتیم 2 هفته از دوستیمون میگذشت… من خیلی دختر شیطونیم به قول پدرام تو ذاتمه نمیشه کاریش کرد یهو هوس یه میکس بستنی و ژله کردم . بهم گفت اگه تا 7 دقیقه دیگه تو دستت باشه چی کار میکنی؟ منم که خر و بی حیا … گفتم 5 min ازت لب میگیرم پاشو گذاشت رو گاز 2 min بعد جلوی بستنی فروشی بود کفت یه کمی هم پیشت میشیشنم که فکر نکنی خیلی عجله دارم منم زل زده بودم بهشو فقط میخندیدم پا شد رفت تو پیاده رو کلی چشمک و خنده و خوشحال خلاصه رسید به صندوق و رفت بستنیو بگیره که یهو رنگش عوض شد دیدم عصبانی اومد کناره ماشین فاکتورو نشونم داد گفت عوضی همین الان تموم کرد چند تا فحشم بارم کرد رفت یه چیز دیگه گرفت .یه کم خورده بود تو حالش من واقعا بی قصد و منظور اون حرفو زده بودم ولی وقتی رسوندم خونه و می خواستم پیاده بشم دلم نیومد اینطوری ولش کنم برگشتم گفتم خب 3 min خوبه ؟ گفت نه فدات شم تو فکرش نرو خواستم برم پایین که دستمو گرفت و در ماشینو قفل کرد دیگه هر چی اصرار کردم و بهونه آوردم که دیر شده قبول نکرد خلاصه یه جای خلوت پیدا کردیم.روشو کرد طرفه من گفت خب خانوم چه خبر؟ وقتی نگام میکنه خیلی سنگینیشو حس می کنم به خاطر همینم اومدم طرفشو دستمو انداختم دور گردنش می خواستم لبمو بزارم رو لباش که منو هل داد عقب گفت عزیزم انگار خیلی عجله داری؟ من ناراحت شدم اخمامو کردم تو هم که یه کم بهم خندید و خودش اومد سمتم … دستشو انداخت دور کمرمو آروم همینطوری که داشت تو چشمام نگاه میکرد لبه پایینمو گرفت…یه کم که لبمو مکید منم اومدم تو خط و محکم موهاشو چنگ میزدم وقتی دید با هم راحتیم آروم دستشو برد سمت سینه هام و از روی لباسم شروع کرد به مالیدن.. من خیلی دختر حشری هستم خیلی سریع صدای نفس نفس و آه نالم در میاد . به محض اینکه نوک سینمو با انگشتاش فشار داد چنان آهی کشیدم که که همه زبونشو کرد تو حلقم که نتونم لبامو از دهنش بکشم بیرون.. اصلا تو نخه زمان نبودیم که یه ماشین پیچید تو کوچه و این صحنه رو دید و منم سریع روسریمو کشیدم جلو گفتم پدرام برو . نگاه کردیم دیدیم 45 دقیقه تو بغله هم بودیم خیلی خوب بود ولی من حس بدی داشتم چون حس میکردم هنوز زود بوده و اینکه هنوز یه کم نسبت به bf قبلیم حس داشتم به خاطر همینم دفعه بعدی که بیرون رفتیم تقریبا دو ساعت داشتیم راجع به رابطمون صحبت می کردیم و با ناراحتی جدا شدیم ولی باعث شد بعدا بهم نزدیک تر بشیم. پدرام قبل از من 2 تا دوست دختر داشته که رابطه فیزیکیشون خیلی بیشتر از این حرفا بوده ولی خب به من سعی میکنه نگه که ناراحت نشم اما خودم خوب میفهمم مخصوصا از طرز لب گرفتن و سینه خوردنش میشه تشخیص داد که تو چند خط بعدی براتون میگم. از نظر ظاهری هم اون یه کوچولو از من بلند تره خودمم 171 هستم وزنم 58 و سایز سینه 75. موهام بلند و مشکیه چشمام قهوه ای تیره و ابروهای پهن و خوشکل مشکی و لبای خوش فرم کلا چهرم بیشتر از اینکه خوشکل باشه جذابه پوستمم خیلی سفید ه ولی صورتمو معمولا برنز میکنم که بیشتر بهم میاد. همه این چیزارو گفتم که برسیم به آخر هفته قبل… این چند هفته ای که با هم بودیم خیلی با هم بهتر شدیم بیشتر همدیگرو شناختیم و کلا حس خیلی خوبی پیدا کردیم . از نظر سکس هم من اعتقاد دارم باید با پارتنرت خوش بگزرونی و لذت ببری ولی واسه خودم یه سری محدودیت دارم که از جلو تا قبل از ازدواج اصلا و از پشت هم شاید بعد از 1 یا 2 سال و پدرام هم خیلی رلکسه و تقریبا همین افکارو داره و به قوله خودش خر نیست تو این سن پرده یکیو بزنه در ضمن مثل خودم هر کاری تو سکس ازش بخوای برات انجام میده تا ارضات کنه از این اخلاقش خیلی خوشم میاد چون خودمم کم نمیزارم هیچوقت. چند شب پیش ساعت 7 زنگ زد گفت میشه ببینمت عزیزم ؟ منم که دلم براش تنگ شده بود و هم نمیخواستم ضد حال بزنم گفتم باشه زودی آماده شدم یه تونیک سورمه ای که فقط جلوش یه دونه دکمه میخورد با یه جین تنگ و شال مشکی پوشیدم . یه آرایش ملایم هم کردم و زدم بیرون بهش یه جا آدرس دادم تا بیاد دنبالم و گفتم که بیشتر از 1 ساعت نمیتونم پیشت بمونم به مامی گفتم کارم زود تموم میشه پدرام اوکی داد و رفتیم دنباله یه کافی شاپ خلوت بودیم که گیر کردیم تو ترافیک اونم مجبور شد بپیچه تو یه کوچه فرعی تا راهو دور بزنه البته به نظرم از عمد این کارو کرد. یه 10 دقیقه ای تو کوچه پس کوچه ها وقت گزروند تا اینکه زیر سایه ی چند تا درخت گرفت کنار چراغ داخل ماشینو روشن کرد گفت چرا دقت نکرده بودم امشب با چه تیکه ای اومدم بیرون … منم که تا از این چیزا پیش میاد سرخ و سفید میشم و بعدم شروع میکنم به خندیدن وقتی داشتم می خندیدم اومد طرفم چراغو خاموش کرد و گفت خانوم دیوونم میکنه این خنده هات.. ساکت شدم تو همون حالتی که لبام باز بود منو کشید طرف خودش و شروع کرد به لب گرفتن منم خیلی خوشم میومد ولی میترسیدم یکی ببینتمون هی چند دقیقه یک بار لبامو از دهنش میکشیدم بیرون اینور اونورمو نگاه میکردم کم کم دستشو برد زیر لباسم منم خودمو بیشتر نزدیکش کردم فهمید مشکلی ندارم. من وقتایی که هوا گرمه معمولا سوتین نمیپوشم. گفت خانومی این دفعه باید اجازه بدی سینه هاتو برات بخورم دیگه.. منم یه کم نگاش کردم گفتم اوکی بهش فکر می کنم بعدم دوباره رفتم تو بغلش دستشو گرفتم از زیر لباسم گذاشتم رو سینم یکم تعجب کرد ولی با این کارم خیلی حال کرد شروع کرد به مالیدن و فشار دادن منم نا مردی نکردم و صدامو هی بردم بالاتر اونم محکم ترش می کرد که دیگه تحملم تموم شد داشتم پیرهنشو میکندم و لباش و گاز میگرفتم که حشرش زد بالا و لباسمو کشید بالای سینم افتاد روشون شروع کرد به خوردن و گاز گرفتن یه بار بدجورییی گاز گرفت نوک سینمو که موهاشو محکم کشیدم دو تا فحش هم بهش دادم ولی داشت دیوونم میکرد عاشقه اون لبای پر و خوشکلشم وقتی که می چسبونتشون به بدنم… اروم سینه هامو ول کرد رفت سمت شکم و نافم که من روشون خیلی حساسم… دیدم اگه همینطوری پیش بره نمیتونم دیگه خودمو کنترل کنم بهش گفتم فدات شم بسه دیگه پایینتر نرو گفت عزیزم امشب نخورمش برات خوابم نمیبره… می خواست شروع کنه به مخ زدن که در یه خونه باز شد از توش یه ماشین اومد بیرون که دیگه درست نبود اونجا وایسیم و حرکت کردیم ولی خیلی تحریک شده بودم اونم هی دستش میاورد بین پاهام و با کسم بازی میکرد که حتی از رو شلوار جینم حالم عوض میشد دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم . ازش پرسیدم عزیزم یه کم شیطونی کنم موقع رانندگی حواست پرت نمیشه ؟ گغت نه گلم هر کار می خوای بکن. دستمو بردم طرف شلوارش زیپشو کشیدم پایین دیدم وااای آقا حسابی راست کرده از نظر من کیرش اوکی بود تقریبا 17 سانت (بعدا سایز گرفتم نه الان تو چند خط بعدی) ولی خیلی کلفت بود هر چقدرم می مالیدمش بزرگتر میشد از رو شرتش سرشو پیدا کردم با انگشتام شروع کردم به مالیدن دستمو گرفت برد بالا بوسش کرد دوباره خودش گزاشتش رو کیرش و یه کم فشار داد. بعضی وقتا که محکم فشار میدادم سرشو یه کم صداش در میومد دعوام میکرد ولی بعد یه لب ازم میگرفت میگفت عزیزم به دل نگیر خب حساسه همچنان داشتیم واسه خودمون دور میزدیم که گفت آیدا جون من کمرم از درد میکشتم امشب اهل جلق زدنم نیستم زیاد. منم منظورشو فهمیدم خودمو چسبیدم بهش گفتم اوه می خوای راهتت کنم عشقم ؟ اونم گفت میخوری برام ؟ منم مشکلی نداشتم گفتم باشه ولی دفعه اولمه ممکنه ناشی باشم یه کم گفت ناراحت نباش خانومی فقط دندون نگیر. نمیتونستیم ماشینو بزنیم کنار چون اون موقع شلوغ بود و جای خوبی نبود قرار شد بریم یکی از جاده های خارج از شهر که اون آروم رانندگی کنه و منم براش ساک بزنم وقتی رسیدیم به اولای راه شلوارشو یه کم داد پایینتر شرتشو کشید زیر کیرش منم دستمو گزاشتم روش خیلی عالی شده بود واقعا داشت میترکید دستشو برد پشت سرم موهامو گرفت سرمو چرخوند سمت خودش یه لب گنده ازم گرفت و بعد با همون حال دهنمو گزاشت رو کیرش یه کم نگاش کردم که چطوری اینو تو دهنم جا بدم .. بعد شروع کردم سرشو لیس زدن یه کم زبونمو کردم تو سوراخه کوچولوی سر کیرش هست بعد که حسابی تحریک شدم کردمش تو دهنم به زور نصفشو می کردم تو ولی حالت تهوع بهم دست میداد اما خوشم اومده بوود اصلا بدم نمیومد براش بخورمش یه کم که گذشت سرمو کشید بالا گفت عزیزم سرشو برام مک بزن منم که خیلی وارد نبودم مک میزدم ولی یه کم میرفت بین دندونام دردش میومد داد میزد یا موهامو میکشید منم بدتر فشار میاوردم با لبام و زبونم ولی سعی میکردم دندونم بهش نخوره .. ولی چون تو حرکت بودیم خیلی دست خودم نبود بعضی وقتا محکم می خورد به سقف دهنم یا سر دندونام… وااااای وقتی میمکیدم حس می کردم یه کم از آبش میاد تو دهنم کم کم حس کردم داره میاد که یهو گوشیش زنگ خورد دوستش بود به من گفت تو حرف میرنی؟ اما دید اصلا کیرشو از دهنم در نمیارم شروع کرد به حرف زدن منم از عمد محکم تر می خوردمش که فکر کنم دوستش فهمید )))) خلاصه آب آقامون نیومد . سرمو آوردم بالا گفتم بوسم میکنی ؟ گفت هانی همین الان کیرم تو دهنت بوده حس بدی دارم لباتو بخورم منم از عمد لبامو چپوندم تو دهنش که خندش گرفت و پیشونیمو بوسید گفت وقتی زبونمو کردم تو سوراخه کونت بعد ازت لب گرفتم می فهمی منم یه خنده ای کردم گفتم اشکالی نداره دوباره رفتم پایین این دفعه فقط لیس میزدم اونم که از اولش دستشو گزاشته بود دور شونه و کمرم یادش اومد که فقط خودش داره ارضا میشه عذاب وجدان گرفت دستشو از پشت برد زیر لباسم یه کم رو کمرم چرخوند آروم انگشتاشو رسوند به سینه هام باهاشون بازی کرد یه کم بعد گفت کثافت انقد لیس نزن دیوونم میکنی… سرمو محکم گرفت تمامه کیرشو کرد تو دهنم که داشتم خفه میشدم محکم روناشو چنگ زدم ولم کرد . دست چپش که رو فرمون بود با دست راستش و کمک من زیپ شلوارمو کشید پایین یه کم آزادش کرد آخه جینم خیلی تنگ بود بعد همینطوری که خم شده بودم طرفشو ساک میزدم دستشو از پشت شلوارم برد داخل انگشت وسطشو کرد بین کونم سوراخشو پیدا کرد شروع کرد به انگشت کردن وقتی دید حالم داره عوض میشه دستشو آروم برد داخل تر و انگشتاشو گذاشت رو کسم محکم فشار میداد و میمالیدش منم از یه طرف داشتم دیوونه میشدم از یه طرف میترسیدم زیادی بکنه تو انگشتشو … گفتم پدراااام نکن ن ن چند سانت از انگشتشو کرد تو کسم گفت جنده لاشی خانوم جای تحسین داره با این کس خیس و تپلت بازم دهنتو باز میکنی به من میگی نکنم… منم خفه شدم دیگه براش ساک نمیزدم داشتم حال میکردم اونم به خاطر مکثی که بینش افتاده بود آبش نیومد گفت اشکالی نداره نمیخواد دیگه بخوری قربونت بشم. دید پوزیشنه من خوب نیست و خودشم راحت نبود زد کنار صندلیمو داد عقب خوشبختانه جاده تاریک بود زیاد مشخص نبود از تو ماشین. منو چسبوند به در و شلوار و شرتمو با هم کشید پایین پای چپمو داد بالا طوری که بتونه کس و کونمو راحت ببینه و سرشو برد طرفش… هی دستمو میزاشتم بینه کسم و دهن پدرام میگفتم میترسم کنترلمو از دست بدم پدرام نکن … اگه حشری ترم کردی باید بکنی منوو …. اونم با این کارا و حرفام وحشی تر میشد مخصوصا که من همیشه تمیز میکنم خودمو به خاطر اینکه کلا بدم میاد از مو روی بدن. اونم کس سفید و تمیزمو که میدید حالش خراب تر میشد… خلاصه نتونستم راضیش کنم که این کارو نکنه لباشو محکم چسبوند به لبه های کسم و شروع کرد به مکیدن منم آه و ناله و جیغ و دادم با هم قاطی شده بود اصلا حالمو نمیفهمیدم زبونشو آروم دور سوراخم می چرخوند یهو نوکشو میکرد داخل یه کوچولو هم گازم میگرفت که تلافی کنه تو این حال بودیم که گوشیم زنگ خورد و دیدم مامانمه اصلا حواسم به ساعت نبود خودمو جمع و جور کردم جواب دادم پدرام هم که میدونه اگه مامانمینا بو ببرن رابطمون بهم میخوره کوتاه اومد و منو رسوند خونه تابستون هم قراره با هم دیگه بریم سفر. خیلی دلم می خواد رابطمون هم از نظر فیزیکی و هم از نظر عاطفی بهتر بشه اگه خوشتون اومد از این متد خاطرات بعدی رو هم براتون مینویسم. راستی اگه لطف کنید نظرتونو راجع به من و پدرام هم بگین ممنون میشم.نوشته aDa
0 views
Date: November 25, 2018