سلام خدمت دوستان.سروش هستم30ساله.12ساله سکس میکنم.سکس رو از زمینهای موکتی شروع کردم تا به خوشخواب رسیده داستانم کاملاواقعییه.نیازی هم نمیبینم به کیرم تهمت بزنم.من باچت 6نفروکردم.خدالعنت کنه اونی رو که چت روم روبسته.بگذریم… 6و7 ماه پیش تونت بادختره25 سله بنام نگار آشنا شدم.3ماه اول فقط چت میکردیم. همون روزای اول شمارشو گرفتم.دختری باصدای کاملاحشری.چنتا عکس برام mms کرد که دیدم باچشای عسلیش اگه نکنمش باید یه عمر شرمنده کیرم باشم. عزیزایی که زیاد توچت دنبال کس هستن میدونن بهترین راه رسیدن به سکس واقعی حشری کردن دختر پشت تلفنه. خلاصه پشت تل چن بار ارضاش کردم.یادم رفت بگم که من ساکن تبریزم و اون پایتخت نشین.به هر بهونه ای بود قرار شد هر وقت رفتم تهران ازنزدیک همدیگرو ببینیم.رابطمون هرروزنزدیکترمیشدتا اینکه من بخاطر سند ماشینم مجبور شدم برم کرج که دوستم اونجا دانشجو هس و خونه مجردی داره..بهش خبر دادم و روز جمعه راه افتادم که شنبه اول وقت محضرباشم واسه انتقال سند.کارم که ساعت 1تموم شدوگفتم بیام دنبالت ولی گفت تا برسی تهران دیر میشه وبمونه واسه فردا.شبش خوابم نبرد.دل تودلم نبود.بهم زنگ زد وگفت که توتهران طرح زوج فرده.چون باید میرفتم آریاشهر جلوی پاساژ گلدیس.7صبح با مترو رفتم. 920 دیقه بود که دیدیم نازگل خانوم اومد.وای ی ی دیدم نازتر از عکسشه.یه دختربا قد متوسط و چشای عسلی که اندام نسبتا لاغری داشت.یه مانتوی مشکی تنگ که کونش نظرهر کسی روجلب میکرد با یه سوشرت سفید.دست دادیمو گفت که صبونه نخورده.رفتیم ی چیزی کوفت کردیم.لامصب کیرم داشت له له میزد.باهزار خواهشو تمناراضیش کردم بریم کرج خونه خالی دوستشم. دوستم اونروز تا6کلاس داشت.حدودساعت2 رسیدیم. کلید انداختم رفتیم تو.نشست ومن شرو کردم به نوازشش.اول یکم ممانعت کرد ولی بعد مقاومتی نشون نداد.لبای شیرینشو میک میزدم واونم کم نمیذاشت.انصافا کاربلد بود.مانتووتاپشورودراوردم دیدم یه سینه75 با نوک درشت قهوه ای زد بیرون.چنان میک و لیسش میزدم که دشت دیوونه ترمیشد.قبلا پشت تل بهم گفته بود که سکس خشن دوس داره.حین کار روبالا کمرش دس کردم زیر شورتش وکوسشو حسابی مالیدم.نشستم رو سینش وبا هزارو یک مکافات کیره 19 سانتی وکلفتمو کردم تودهنش.خوب ساک نمیزد. ایندفه من رفتم سراغ کس تراشیدش.از پایین ناف لیسیدم تا سوراخ کوسش.روکونش ممحکم سیلی میزدم و اون حشریتر میشد….با آب کس و تف سوراخ کون گنده وسفیدشو چربیدم و دمر خوابوندم…موهاشو مث یال اسب گرفتم و آروم کردم تو بچه کونی که تنگ بود. آخه دلم نمیومد زیاد اذیت شه. ولی برگشت گفت که محکم بکنم حتی اگه گریه زاری کنه.منم امون ندادم وتا جایی که میشد کردم تو. بعدچنتا تلمبه دیدم تنه کیرم یکم خونی شده ولی لاز زدم به سوراخ کونش. کریه میکرد منم میزدم به باسنش. دیدم ابم داره میاد. کشیدم بیرو و تو گودی کمرش آبمو ریختم.ازم خواست باز بمالم ررو کوسش که اونم ارضا شه.سرکیرمو میکشیدم لای چاک کوسش و چوچوله درازشو ماساژ میدیدم که دیدیم پاهاش بی حس شد.انگار به ارگاسم رسیده بود. باهم دوش گرفتیم و با ماشین خودم تا آزادی رسوندم. فقط تو راه بهم گفت که داره با یه نفر قراره ازدواج کنه وازم حلالیت خواست که خطشومیخواد عوض کنه.منم با چنتا اشک تمساح بدرقش کردم……. نوشته سروش
0 views
Date: November 25, 2018