دید زدن خانم دایی در حمام

سلام دوستان اسم mn است 24 سالمه . جوانی خوش تیپ و خوش اندام و البته دارای تحصیلات عالیه.این داستان من بر میگرده به حدودا ده سال قبل . داستانی که میگم واقعی است و اصلا کس کس و شعر نیست . بله .. حالا بریم سر اصل مطلب …اون روز من با پسر خاله رفته بودیم خونه ی داییم و فقط من بودم و خانم داییم و پسر خاله ام. نهار منزل داییم بودیم و نهار خوردیم بعد از نیم ساعت که داشتیم فیلم نگاه می کردیم دیدم که خانم داییم پا شد و رفت وقتی دیدیم که خانم داییم اصلا خبری ازش نیست با هم دیگر در مورد سکس و این جور چیزا حرف می زدیم خلاصه … بعد از نیم ساعت گوشی تلفن زنگ خورد و گفتند پاشید بیایید منزل ما هم وقتی پا شدیم دیدیم که ای پدر کفشامون کجاست اون ور اون ور را نگاه کردیم چیزی پیدا نکردیم گفتم شاید کفشامون تو حموم باشه این را هم یاد آوری کنم که حمام اون ها هم توی راه رو بود و من هم نمی دونستم که خانم داییم داخل حمامه گفتم یک نگاه به حمام کنم شاید اونجا باشه وقتی درو باز کردم دیدم خانم داییم لخت لخته و پشتش به من بود و داشت لباساشو می شست خانم داییم نفهمید که من درو باز کردم و جلوی در هستم . خانم داییم نشسته بود و یعنی به صورت کلاغ پری بود . من داشتم به کونش نگاه میکردم و دل خودم میگفتم الان برم پشتش و کونشو تو دستم بگیرم و خودمو بهش بچسپونم حدودا 15 ثانیه ایی بهش نگاه کردم و بعد ای پدر من که اومدم دنبال کفشامون و اروم اومدم بیرون و وقتی مطمئن شدم که اونجاست خودم را به گیجی زدم و گفتم خانم دایی کفشامون اونجاست اونم گفت اره الان براتون میندازم بیرون من دم در وایستاده بودم و وقتی خانم داییم در و باز کرد از پشت در کفشامون را برامون پرتاب کرد ولی من از اون لحظه هم استفاده کردم و بدن خانم داییم را دید زدم و نصف بدن نازشو دیدم سینه ایی داشت بسیار زیبا خوب چون اون موقع بچه بودم و چیزی نمیدونستم و الا اگر به این سن الانم بودم نمیذاشتم که از دستم قصر در بره باور نمی کنید همیشه تو کفش بودم وقتی می رفت با ناز و ادا می رفت وقتی از جلو نگاش می کردم دلم می خواست ممه هاشو بخورم و میک بزنم و وقتی که از عقب نگاه میکردم یک بچه کونی داشت بازم دلم می خواست کونشو فقط بخورم الانم که 24 سالمه هنوزم به فکرشم ولی نه قد اون زمان واقعا که وقتی تو حمام بود و کونشو دید میزدم واقعا کون زیباو بزرگ و گوشتی داشت الانم به فکر کونشمخب دوستان این بود خاطره من ولی اصلا کس کس و شعر نبود چون واقعا راست بود و دروغ نبود تا حالا هم اصلا سکس نداشتم و لی الان واقعا هوسم فوران کرده و دلم هم نمی خواد دچار زنا بشم و خودم را دچار این گناه بزرگ کنم. الان به شدت خودم را نگه داشته ام و خیلی موقعیت ها هم داشته ام ولی خودم را نگه داشته امنوشته mnuc