چرا دخترا زود خر می شن؟

این پسر همسایه ما رو یادتونه که در موردش نوشته بودم؟ چند هفته پیش داشتم با برادرم حرف میزدم که دیدم یه سوالاتی ازم پرسه که عجیبن یه سری سوالات راجع به اینکه چرا دخترا راحت خر میشن؟ و چرا اگه کسی یه ذره بهشون محبت کنه بهش دل میبازن و این حرفا. از اونجائیکه این برادرم کلا سرش شلوغه و مطمئنم حالا حالاها خانم نمیگیره مشکوک شدم و قضیه رو ازش پرسیدم تا اینکه گفت با رضا (همون پسر همسایه مذکور) حرف زده این آقا رضا وسط حرفاش به برادرم گفته که دخترا راحت خر میشن و ایشون موفق شده با ۸۰ درصد دخترای دانشکده نه تنها دوست بشه بلکه از هر کدوم سرویسهای دلخواهی رو هم بگیره ایشون فرمودن که از اون دختر قرتی های دانشکده که با یه سلام میپرن بغل آدم گرفته تا دخترهای چادری و دستکش پوش، با همه مدل دوست شده و هر نوع رابطه دلخواهی که خواسته سر فرصت ازشون گرفته از نظر این آقا رضا کلا دختری در دنیا وجود نداره که مخلش قابل تیلیت کردن نباشه، فقط تیلیت کردن مخ هرکدوم نیاز به زبان، حرفها، سیاست و روش خاصی داره حتی به برادرم گفته که با نامزد و حتی خانم بعضی از دوستاشم رابطه داشته و بعضا دارهاین حرفا باعث شد خیلی حرصم بگیره. به برادرم گفتم مطمئن باش که اولا نصفشو چاخان میکنه، دوما این احتمالا گیر چند تا آدم درست و حسابی نیفتاده که حالشو جا بیارن تا اینطوری راجع به دختر و خانم مردم حرف نزنه این ماجرا همین جوری توی ذهنم بود و هر وقت این مرده رو میدیدم حسابی حرص میخوردم (طبقه پائین ما می شینن).یادتونه اون موقع که برادرم بیخبر رفته بود ماموریت؟ همون موقع این مرده دو سه باری گفت که میره کلانتری ها و بیمارستانها رو میگرده و ازم شمارمو میخواست که بهم خبر بده منم اون موقع بهانه آوردم که اصلا موبایلم بدهی داره و قطعه و شماره اون یکی برادرم رو دادم. چند بارم که داشتم با خواهرش حرف میزدم و جک میگفتیم و می خندیدیم، این خودشو مینداخت وسط که شماره تو بده من کلی SMS باحال دارم (آره جون خاله ات). منم هربار یه بهونه ای می آوردم. یه چند باری هم جلوی من هی به دخترای شهرستانی بد و بیراه میگفت و مثلا تحقیرم می کرد (خوب اینم یه حربه است دیگه) تا اینکه برادرم این ماجرا فتواهای آقا رو در مورد دخترا بیان کرد به سرم زد که یه سرکاری درست و حسابی براش جور کنمپریشب برادرم نبود. دیدم همین آقا رضا پشت دره و آش آورده. منم گفتم صبر کنید رفتم مانتو و شال و کلا لباس رسمی پوشیدم و اومدم دم در تا منو دید خندید و گفت اوه چه خبره زهرا خانم مگه ما غریبه ایم که لباس بیرون پوشیدی؟ من شنیدم دخترای رشتی خیلی اوپن هستن انگار که نشنیده باشم گفتم از مامانتون به خاطر آش تشکر کنین گفت مادر چون میدونه تو آش دوغ دوست داری، گفتم برات زیاد بریزه گفتم مرسی و آش رو گرفتم و خواستم شب به خیر بگم که گفت جدیدا آنتن دهی همراه اول تو این منطقه خیلی کم نشده؟ گفتم نه خوبه. با حالت خیلی جدی گفت ولی اصلا شماره من اینجا نمیگیره هرکدوم از دوستام که همراه اول دارن و زنگ میزنن یا میگن خط تو خطه یا در دسترس نیستم. نگرانم واسه شمارم مشکلی پیش اومده باشه. خواهرامم ایرانسل دارن با اونا مشکلی نداره، فقط همراه اول نمیگیره. بی زحمت یه میس کال میندازی تست کنم؟ با خودم گفتم خدایا چیکار کنم؟ یادم اومد که برادرم اون روز گوشیشو جا گذاشته بود (تازه موبایل خریده اکثرا جا میذاره). اومدم تو و گوشی برادرم رو برداشتم و دوباره اومدم دم در دیدم داره میخنده، گفت حالا در رو برای چی بستی؟ من که بدون اجازه خودت نمی اومدم تو (خداییش این در بستن کالا غیر ارادی بود ولی خدا رو شکر)، یه میس کال بهش زدم و همون لحظه هم گرفت. خیلی جدی تشکر کرد و رفت.۴شنبه داشتم میرفتم سرکار که دیدم تو حیاط داره اول صبحی با موبایلش مخ میزنه، تا منو دید گفت دیشب چرا اینقدر عصبانی جواب SMS دادی؟ گفتم ببخشید عجله دارم باید به سرویس برسم منو نمیگی، تا برم سر کار و برگردم خونه دل تو دلم نبود که این برای برادرم چی فرستاده. وقتی اومدم خونه برادرم رفته بود دوش بگیره، پریدم گوشیشو برداشتم دیدم سه تا SMS فرستاده- اولی یه جک از این جک رشتی های بی ناموسی بود- دومی رضا هستم. این پائین خوابم نمیبره حوصله ام سر رفته، بیداری؟- سومی نمیدونم امشب چرا اینقدر حالم بده، دلم میخواد با یکی درددل کنم، زنگ بزنم؟- جواب برادرم این وسط باحالتر بود مرتیکه … (سانسور) منو با دوست دخترت اشتباه گرفتی، من خودم سیبیلم داداش- چهارمین SMS بلا جلوی من جدی بازی در میاری، اینطوری جواب SMSم رو میدی؟ سیبیلاتو کجا قایم میکنی؟امروز دیدم SMSهاشون قطع شده بود. توی کالها رفتم دیدم همون شماره ساعت ۱۲ ظهر، به برادرم زنگ زده و کال دیوریشن ۴ ثانیه بود نوشته امیرحسین